۱۴۰۲ اردیبهشت ۹, شنبه

درنگی در شعری از سعید سلطانپور (۸)

 

میم حجری

 «صدای میرا»
( ۱۳۴۰ - ۱۳۴۷)
  سعید سلطانپور
 دشت بی آتش
 

هرکه آواره‌ی دردی که نه درد دگری‌ست
و در این دشت سیاه
هرکه می‌پندارد تنها اندیشه به خورشید سپردن هنری‌ست

و نمی‌اندیشد:
به صداقت‌های لازم «کار»
و رسالت‌های تازه ی «عشق»

هرکه می‌گوید:
با شب، سحریست

و به گلگشت منافع به درازای شب و مرگ سحر می‌کوشد.
 
۱
هرکه می‌پندارد تنها اندیشه به خورشید سپردن هنری‌ست
و
 نمی‌اندیشد:
به صداقت‌های لازم «کار»
و رسالت‌های تازه ی «عشق»
 
انتقاد سعید سلطانپور به توده ای ها، 
نیدیشیدن آنان
 به
 صداقت های لازم کارگران
 از
 سویی
و
به
رسالت های تازه عاشقان
از
سوی دیگر
است.

روی مفاهیم این بند از شعر سعید سلطانپور
باید تأمل کرد:

سؤالی که به ذهن خواننده می رسد، این است
 که 
چرا شاعر از صداقت های لازم کارگران و از رسالت های تازه عاشقان دم می زند؟

در فلسفه مارکسیستی،
رسالت تاریخی طبقه کارگر 
(و نه کارگران به عنوان افراد)
 کشف، استدلال و اثبات می شود:
رسالت تاریخی طبقه کارگر با سوبژکتیویته آن طبقه اجتماعی، 
با سوبژکت تاریخ بودن طبقه کارگر
گره خورده است:
طبقه کارگر
 نافی دیالک تیکی فرماسیون اقتصادی سرمایه داری
و
سرنگون کننده حاکمیت طبقه حاکمه (بورژوازی)
 و
 بانی فرماسیون اقتصادی سوسیالیستی و کمونیستی است.

سعید سلطانپور
رسالت تاریخی طبقه کارگر را با رسالت تازه عاشقان جایگزین می سازد.
 
منظور او از عاشقان کذایی،
فدائیان و مجاهدین دیوانه فئودالی، آنارشیستی، نیهلیستی، فاشیستی است.
 
بدین طریق، بدین ترتیب و با این ترفند
سوبژکتیویته طبقه کارگر
انکار می شود.
 
یعنی
سوبژکت تاریخ، 
به مدد شعر و شور و شعار
سلب سوبژکتیویته می شود
و
تروریست ها و آوانتوریست های بی مغز و بی شعور چه بسا فئودالی، ضد توده ای و فاشیستی
سوبژکتیویته سوبژکتیو سوبژکتیویستی خیلی خیلی تازه کسب می کنند.
 
۲
هرکه می‌پندارد تنها اندیشه به خورشید سپردن هنری‌ست
و
 نمی‌اندیشد:
به صداقت‌های لازم «کار»
و رسالت‌های تازه ی «عشق»
 
اکنون این سؤال پیش می آید
که
منظور سعید سلطانپور از صداقت های لازم کارگران چیست؟
 
طبقه کارگر
از دید فدائیان فئودالی،
 صادق است.
 
اما منظور فدائیان و مجاهدین فئودالی و اشرافیت فئودال و روحانی و بورژوازی 
از 
صداقت 
چیست؟ 
 
صداقت یعنی حقیقت پرستی.
 
صداقت
اما
در افواه عمومی  به معنی ساده لوحی و راستگویی و رک گویی و خریت است.

به همین دلیل،
 صداقت های طبیعی و طبقاتی طبقه کارگر
 باید جای خود را به صداقت های لازم از دید سعید سلطانپور و شرکاء بدهند.

یعنی
طبقه کارگر
باید چریک فدایی و مجاهد رجایی شود و ترور پیشه کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر