هیئت تحریریه کلکتیو
برگردان
۱
· تضاد میان کار فیزیکی و کار فکری به ضدیت اجتماعی ناشی از تقسیم کار در جامعه طبقاتی آنتاگونیستی (آشتی ناپذیر) اطلاق می شود.
۲
· توسعه نیروهای مولده، قبل از همه، از طریق تقسیم جامعتی کار، به تشکیل اضافه ارزش از سویی و پیدایش مالکیت خصوصی وطبقات اجتماعی از سوی دیگر منجر می شود.
۳
· در ضمن، کار فیزیکی از کار فکری جدا می شود.
۴
· کار فیزیکی تقریبا بدون استثناء به عهده طبقات اجتماعی تحت استثمار محول می شود.
· اما کار فکری تخصصی و با برخورداری از امتیاز کار فکری به عهده طبقات اجتماعی استثمارگر و روشنفکریت محول می شود که اکثریت شان در خدمت استثمار بوده اند.
۵
· تضاد میان کار فیزیکی و کار فکری به فرمی از تضاد (ضدیت) طبقاتی در نظام جامعتی برده داری میان بردگان و برده داران، در فئودالیسم میان رعایا و اربابان فئودال، در کاپیتالیسم میان کارگران مزدبگیر و سرمایه داران منجر می شود.
۶
· تضاد میان کار فیزیکی و کار فکری به ویژه در کاپیتالیسم، فرم های تند و تیزی به خود می گیرد و همزمان شرایط مادی لازم برای از بین بردن این تضاد فراهم می آیند.
۷
· در سوسیالیسم با غلبه بر استثمار انسان به واسطه انسان، بر تضاد میان کار فیزیکی و کار فکری نیز غلبه به عمل می آید.
۸
· با گذار از سرمایه داری به کمونیسم، شرایط لازم برای غلبه بر تفاوت ماهوی میان کار فیزیکی و کار فکری فراهم می آیند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر