هیئت تحریریه کلکتیو
برگردان
۱
· اجتماع به فرم وحدت به طور تاریخی تعیین شده و نسبتا ثابت اعضای هر جامعه اطلاق می شود.
۲
· هر اجتماع در مناسبات جامعتی مادی مربوطه ریشه دارد.
· مناسبات جامعتی ئی که منشاء منافع مشترک، آماج های مشترک و جهان بینی مشترک اند که به نوبه خود می توانند رشته پیوند مستحکم اجتماع (همبود) باشند.
۳
· اجتماع در فلسفه و جامعه شناسی بورژوایی، به مثابه چیزی اجتماعی ـ روانی و یا فکری صرف تلقی می شود که مستقل از شالوده مادی (تولید و ساختار طبقاتی) حیات جامعتی است و در مقابل جامعه قرار دارد.
۴
· ماهیت جامعه و اجتماع در آغاز، یعنی در جامعه اولیه، به لحاظ تاریخی، یکسان بوده است.
۵
· با تشکیل مالکیت خصوصی بر وسایل تولید، و شکاف طبقاتی ناشی از آن در جامعه و استثمار و سرکوب انسان توسط انسان ، برابری اجتماعی از بین می رود.
· به همین دلیل، در جوامع طبقاتی آنتاگونیستی، جامعه و اجتماع از هم جدا می شوند.
۶
· اجتماعات (همبودها) اکنون بر پایه تعلقات طبقاتی افراد تشکیل می یابند و حاوی خصلت طبقاتی چشمگیر اند.
· این البته اگر پایه شان را وجوه مشترک شرابط حیاتی مادی بنیادی تشیکل دهند، مانع توسعه اجتماعات (همبودهای) فراتر رونده از تعلقات طبقاتی نمی شود.
· آن سان که در اجتماع (همبود) ملی می بینیم.
· مراجعه کنید به طبقه اجتماعی، ملت
طبقه اجتماعی
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2939
ملت
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3150
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر