شین میم شین
باب دوم
در احسان
حکایت دهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)
بخش دوم
۱
نگه کرد باز آسمان سوی من
فرو شست گرد غم از روی من
معنی تحت اللفظی:
خدا مرا مورد لطف قرار داد و گرد و غبار غم از رویم شسته شد.
سعدی
در این بیت شعر،
برای توضیح صعود گدا به مقام توانگر،
دیالک تیک علت و معلول
را
به شکل دیالک تیک آسمان و ترقی اجتماعی بسط و تعمیم می دهد.
سعدی اکنون کریم صاحبنظر را با سلام و صلوات به منبر می برد و علت اصلی بینوائی قبلی و توانگری فعلی او را، از زبان او به عرض خواننده می رساند.
اکنون
سعدی را دیگر نمی توان از حافظ تمیز داد.
هیچکدام از مفاهیمی که سعدی به کار می برد، «روزگار»، «عطارد»، «قضا»، «گردش دور»، «دور گیتی» و «آسمان»
ربطی به خطه علم و عقل ندارد.
سعدی
با استفاده نامجاز از این مفاهیم ایراسیونالیستی،
علل تغییر جایگاه و پایگاه طبقاتی فردی
را
نه در قوانین اجتماعی ـ اقتصادی، بلکه در نیروهای موهوم غیرقابل تعریف می بیند.
این توضیح مسخره حکیم قرون وسطی است:
آسمان دو باره به گدا نگه می کند و گرد غم از چهره اش می شوید و خداوند مال و جاهش می کند.
خواننده باید تمام فانتزی و قوه تخیل خود را بسیج کند،
تا از یاوه سعدی ایده ای بیرون کشد.
زیر قلم خردمندی واقع بین مثل سعدی
معجزه ای اتفاق می افتد که همه قانونمندی های اجتماعی را از کار می اندازد و بی اعتبار می سازد:
نگاه آسمان،
همان
و
گدا شدن ثروتمندی و ثروتمند شدن گدائی،
همان.
برو هر چه خواندی، تو در خاک کن!
دیگر کسی را به علم و عقل و تجربه و دانش و حکمت و فراست نیازی نیست.
همه چیز به عهده نیروهای موهوم بی تعریف و بی قانونمند و تصادفی رها شده است:
سیر روزگار، گردش دور، دور گیتی، عطارد، قضا، آسمان وهرچه دلت می خواهد:
ایراسیونالیسم بی غل و غش!
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر