شین میم شین
باب دوم
در احسان
حکایت دهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)
بخش دوم
بگفت:
«اندرونم بشورید سخت
بر احوال این پیر شوریده بخت
که مملوک وی بودم اندر قدیم
خداوند املاک و اسباب و سیم
چو کوتاه شد، دستش از عز و ناز
کند دست خواهش به درها دراز»
معنی تحت اللفظی:
غلام جواب داد:
دلیل گریه ان این است که این گدا ارباب ثروتمند من بوده و اکنون به گدایی افتاده است.
سعدی
در این بند شعر،
گدای جدید را معرفی می کند.
او کسی جز خداوند مال ترشروی سیه دل سابق نیست که خواجه غلام بوده است.
اکنون
سعدی
به هدف نهائی خویش رسیده و تیر واپسین را شلیک می کند:
خداوند مال ترشروی و سیه دل و کوته نظر در ایام پیری به گدائی افتاده و به در کریم خوشروی و توانگر دل و توانگر دست و روشن نهاد و صاحبنظر آمده است.
چرا؟
علتش را سعدی پیشاپیش گفته است.
دور روزگار و عطارد و قضا دست به دست هم داده اند و او را که گدائی را از در رانده بود، به گدائی انداخته اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر