۱۴۰۱ شهریور ۱۴, دوشنبه

زندگی مارکس و انگلس (۲۴۸)

    

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل شانزدهم 

در رأس کمونارها
ادامه
  

۴

با تسلیم قیصر فرانسه در منطقه سیدان،

سلطنت در فرانسه

به طرز قطعی ورشکست شد.

 

خلق پاریس در ۴ ماه سپتامبر، اعلام جمهوریت کرد.

 

در رأس جمهوری فرانسه

رژیم بورژوایی بزرگ

قرار گرفت.

 

پروس و متحدینش

پس از سرنگونی قیصر فرانسه و تشکیل جمهوری فرانسه

به

جنگ تداوم بخشیدند.

 

البته

اکنون

به

جنگ اشغالگرانه بی رحمانه ای بر ضد خلق فرانسه.

 

(محتوای جنگ المان و فرانسه

اکنون

عوض می شود:

قبلا

محتوای جنگ آلمان عادلانه

(جنگ مقاومت در مقابل متجاوز خارجی)

بود.

اکنون

جنگ ناعادلانه ای بر ضد خلق فرانسه می گردد.

مترجم.)

 

انگلس

سلسله مقالات خود

راجع به جنگ

را

تا ماه فوریه سال ۱۸۷۱ تداوم می بخشد.

 

انگلس

در این سلسله مقالات

با

انزجار

از سفاکی های ارتش پروس بر جمعیت فرانسه پرده برمی دارد

که

مثل همه خلق های تحت سرکوب و ستم

به

مقاومت در مقابل ستمگر برخاسته بودند.

 

انگلس

از

«مقاومت خلق به مثابه جنگ بر حق خلق» در بند 

به

دفاع پر شور برمی خیرد.

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۷، ص ۱۶۹ ـ ۱۷۰)

 

 

ارتش پروس

در

اواسط ماه سپتامبر

به

پاریس رسیده بود

و

به

محاصره شهر پرداخته بودند

و

در ۱۸ ماه ژانویه سال ۱۸۷۱

در

قصر ورسای

فرانسه را جزو خاک قیصر آلمان اعلام کرد.

 

 

مارکس و انگلس

این حوادث

را

با

هیجان و جانبداری

دنبال می کردند.

 

 

مارکس و انگلس

از

سرنگونی ناپلئون سوم

شادمان بودند

و

با

 نگرانی

شاهد وحدت آلمان زیر پوتین نظامی پروس

بودند.

 

مارکس و انگلس

طبقه کارگر تحت رهبری حزب آیزناخ آلمان

را

به

تظاهرات بر ضد جنگ اشغالگرانه دولت فئودالی پروس فرا می خواندند.

 

مارکس و انگلس

در

پیامی از انترناسیونال اول خطاب به همه کارگران همه کشورها

آنها

را

به درخواست صلح آبرومندانه با فرانسه و به رسمیت شناسی جمهوری فرانسه فرا خوانده بودند.

 

 

مارکس و انگلس

  به کارگران پاریس توصیه می کردند:

«هر تلاشی در جهت سرنگونی رژیم جدید فرانسه،

در

ایامی که دشمن تقریبا به دروازه پاریس رسیده است،

حماقت نومیدانه ای بیش نیست.

 

طبقه کارگر فرانسه

بهتر است

که

در نهایت آرامش و مصممیت

از

وسایل و امکاناتی که آزادی حاصله در جمهوری به همراه آورده است،

در جهت سازماندهی طبقه خود بهره برگیرند.

این به کارگران فرانسه در راه نوزایی نوین فرانسه و انجام وظایف مشترک یعنی رهایش پرولتاریا

نیروی هرکول واره نوینی اعطا خواهد کرد.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۷، ص ۲۷۷ ـ ۲۷۸)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر