هاینریش گمکوف
برگردان
شین میم شین
فصل هفدهم
حزب طبقاتی انقلابی بر ضد آنارشیسم
۱
باکونین
به مثابه میراث خوار کمون پاریس
انگلس
چند روز پس از ترجمه اثر مارکس تحت عنوان «جنگ داخلی در فرانسه»
در
شورای رهبری انترناسیونال اول
تقاضای «تشکیل کنفرانسی در سومین یکشنبه ماه سپتامبر در لندن» را داد
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۷، ص ۶۴۶)
پیشنهاد انگلس پذیرفته شد.
مارکس و انگلس
به تهیه دستور روز و طرح های مصوبه کنفرانس مکلف شدند.
در اثنای تدارک کنفرانس
چالش شدیدی میان مارکس و انگلس و طرفداران شان
از
سویی
و
نمایندگان نظرات آنارشیستی
از
سوی دیگر
در گرفت.
باکونین
که
به
نیت تحمیل برنامه آنارشیستی اش
وارد انترناسیونال شده بود،
خود را وارث حقیقی کمون پاریس قلمداد کرد.
اما
شعارهای انقلابی قلابی او
در تضاد آشکار با تجارب کمونارها قرار داشتند.
مخالفت باکونین با هر نوعی از دولت
و
حتی
دولت سوسیالیستی
با
توجه به خدمات تاریخی کمون پاریس در زمینه تشکیل دولت پرولتری
مزخرف بود.
ادعای باکونین
مبنی بر اینکه پرولتاریا می تواند از حزب پرولتری صرفنظر کند
و
باید صرفنظر کند،
مزخرف تر از صرفنظر پرولتاریا از دولت پرولتری بود.
چون کارگران پاریس بهای فقدان حزب طبقاتی انقلابی با برنامه مستدل علمی را با خون خود پرداخته بودند.
ضمنا
پراتیک
مهر بطلان بر نظریه باکونین در زمینه کودتا کوبیده بود
که
مدعی امکان پذیر بودن انقلاب در همه جا بود،
اگر مشتی مرد قوی همت، توده ها را به مبارزه فراخوانند.
مارکس و انگلس
بر آن بودند
که
آنارشیسم
خطری مرگبار برای جنبش کارگری انقلابی است.
مارکس و انگلس
با
مکتوبات، مقالات در روزنامه ها و بخشنامه های بیشمار
انقلاب بازی های غیرمسئولانه آنارشیست ها
را
افشا می کردند
و
به
همرزمان خود
توضیح می دادند
که
طرفداران باکونین
از
موضعی خرده بورژوایی، ایدئالیستی و ضد کارگری
حرکت می کنند
و
در
کلیه مسائل بنیادی
با منافع بین المللی واقعی پرولتاریا
در
تضاد
قرار دارند.
آنارشیسم
قبل از همه
مانع آن می شد
که
پرولتاریا
به حل مسله سانترال عاجلی همت گمارد که پس از کمون پاریس (۱۸۷۱) مطرح شده بود:
تشکیل، تحکیم و توسعه حزب کارگری انقلابی در هر کدام از کشورها.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر