میم حجری
ناظم حكمت
روشنایی پيش میآيد
و مرا در بر میگيرد
دنيا زيباست
و دستانم از اشتياق سرشار
نگاه از درختان بر نمیگيرم
كه سبزند و بار آرزو دارند.
راه آفتاب از لابهلای ديوارها میگذرد
پشت پنجره درمانگاه نشستهام
بوی دارو رخت بربسته
ميخكها جایی شكفتهاند
میدانم.
اسارت مسالهای نيست
ببين!
مساله اينست كه تسليم نشوی.
۱
راه آفتاب از لابهلای ديوارها میگذرد
معنی تحت اللفظی:
آفتاب برای رسیدن به مقصد،
باید از لابلای دیوارها بگذرد.
آفتاب
چه بسا
نمی تواند از ابرها بگذرد،
چه رسد به گذشتن از دیوارها.
منظور ناظم از آفتاب، احتمالا انقلاب است.
برای پیروزی انقلاب،
انقلابیون باید از زندان ها و شکنجه گاه ها و تبعیدگاه ها و تحقیرگاه ها بگذرند.
ولی چرا و به چه دلیل؟
تجربه انقلابیون در تاریخ معاصر نشان داده
که انقلابیون گذشته از زندان ها و شکنجه گاه ها و تبهیدگاه ها،
پس از رهایی از زندان ها و تبعیدگاه ها
رهسپار گورستان ها شده اند.
یعنی
توش و توان شان
را
شکنجه گاه ها و زندان ها و تبعیدگاه ها
مکیده اند
و
تفاله ای آنها باقی گذاشته اند.
بنابرین
باید از انقلابیون بسان مردمک چشم خویش
حراست به عمل آید.
قهرمانان
تاریخ نمی سازند.
ولی
بدون رهبری قهرمانان،
توده تاریخساز،
نمی تواند تاریخ بسازد.
مثال:
ترور لنین و همرزمان لنین
در
شکست انقلاب اکتبر
بی تأثیر نبوده است.
مثال دیگر:
اعدام روزبه و امثالهم
در
کیفیت حزب توده
بی تأثیر نبوده است.
۲
اسارت مسالهای نيست
ببين!
مساله اينست كه تسليم نشوی.
چرا و به چه دلیل
اسارت مسئله ای نیست و تعیین کننده تسلیم ناپذیری است؟
منظور از تسلیم چیست؟
تعیین کننده چیست؟
چرا و به چه دلیل باید مبارزین انقلابی
را
بر سر دو راهی یا مرگ یا مقاومت مطلق قرار داد؟
هدف چیست؟
عوامفریبی؟
معیار المعاییر ساختن از مقاومت مطلق،
از سجایای اخلاقی اشراف برده دار و فئودال و فاشیسم است و نه از سجایای اخلاقی توده و پرولتاریا.
توده و پرولتاریا
ذلیل مادرزاد مادام العمر
است.
خواری و خفتی نیست که توده و پرولتاریا تحمل نکرده باشند.
به قول گالیله در اثر برشت،
بدبخت ملتی که به قهرمان محتاج است.
یعنی
مبارزان انقلابی
را
بر سر دو راهی یا مرگ یا مقاومت مطلق قرار می دهد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر