درنگی
از
یدالله سلطانپور
سایه
آینهدارِ غمها و شادیهای عصرِ ما
محمدرضا شفیعی کدکنی
شعر سایه استمرار بخشی از جمالشناسی شعر حافظ است. آنهایی که بوطیقایِ حافظ (پوئه تیکای، شعر حافظ) را به نیکی میشناسند، از شعر سایه سرمست میشوند.
از لحظهای که خواجهٔ شیراز دست به آفرینش چنین اسلوبی زده است و مایهٔ حیرت جهانیان شده است تا به امروز،
شاعران بزرگی کوشیدهاند در فضای هنر او پرواز کنند و گاه در این راه دستاوردهای دلپذیری هم داشتهاند.
اما با اطمینان میتوانم بگویم که از روزگار خواجه تا به امروز،
هیچ شاعری نتوانسته است
به اندازهٔ سایه در این راه موفق باشد.
این سخن را از سر کمال اطلاع و جستجو در تاریخ ادبیات فارسی مینویسم و به قول قائلش (گوینده اش):
میگویم و میآیمش از عهده برون.
.
.
سایه، در عین بهرهوری خلّاق از بوطیقایِ حافظ،
همواره در آن کوشیده است که آرزوها و غمهای انسان عصر ما را در شعر خویش تصویر کند،
برخلاف تمامی کسانی که با جمالشناسی شعر حافظ،
به تکرار سخنان او و دیگران پرداختهاند.
سایه بیآنکه مدعی خلق جهانی ویژهٔ خویش باشد،
آینهدار غمها و شادیهای انسان عصر ماست و اگر کسانی باشند که بر باد رفتن آرزوهای بزرگ انسان عدالتخواه قرن بیستم را با تمام وجود خود تجربه کرده باشند،
وقتی از زبان سایه میشنوند:
چه جای گل که درختِ کهن ز ریشه بسوخت
ازین سمومِ نفسکش که در جوانه گرفت
همدلیشان با سایه کم از همدلی دردمندان دورهٔ «امیر مبارزالدین» با خواجهٔ شیراز نیست.
آنجا که فرمود:
ازین سموم که بر طرفِ بوستان بگذشت
عجب که بوی گلی هست و رنگ یاسمنی
.
.
.
آنچه هنر سایه را در برابر تمام غزلسرایان بعد از حافظ امتیاز بخشیده،
همین است
که
او ظرایف بوطیقای حافظ را در خدمت تصویرگری بهارها و زمستانهای تاریخی انسان درآورده است
و
در این راه
سرآمد همهٔ اقران خویش،
در طول این هفتصد سال، بوده است.
میبینید که بدینگونه سایه در جهان ویژهٔ خویش،
یکی از نوادر قرون و اعصار است.
.
.
متجاوز از نیم قرن است که نسلهایِ پیدرپیِ عاشقانِ شعرِ فارسی،
حافظههایشان را از شعر سایه سرشار کردهاند و امروز اگر آماری از حافظههای فرهیختهٔ شعردوست را در سراسر قلمرو زبان فارسی گرفته شود
شعر هیچیک از معاصران زنده
نمیتواند با شعر سایه رقابت کند.
بسیاری از مصراعهای شعر او
در حکم امثال سایره درآمدهاند.
از همان حدود شصت سال پیش که در نوجوانی سرود:
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و تو ست.
تا به امروز که غمگنانه با خویش زمزمه (می کند:)
یک دم نگاه کن که چه بر باد میدهی
چندین هزار امید بنی آدم است این
نقشِ ما گو ننگارند به دیباچهٔ عقل
هر کجا نامهٔ عشق است نشان من و توست
«از
دیرباز با شعر سایه اُنس و الفت داشتهام و نمیدانم چگونه شُکرِ این نعمت
را باید گزارد که حشر و نشر بسیار نزدیک با او نیز یکی از خجستگیهای
زندگیِ من در این سالها بوده است. همین دوستی نزدیک،
مرا گستاخ کرد
که
یک
شب در بهار ۱۳۶۹ در شهر کُلن در کشور آلمان،
در حضور او گاه از حافظه و
زمانی با مراجعه به مجموعههای شعری او
این انتخاب را روی چند برگ کاغذ
انجام دادم
و
او با بزرگواری، ولی بیهیچ اعمال سلیقهای،
پذیرفت
که
عینا
چاپ شود و این است حاصل آن گزینش،
گزینشی یکشبه و حداقل سیوپنج ساله.
سایه،
در انواع سخن،
شعر خوب و شعر درخشان بسیار دارد.
.
.
اگر
میخواستم این انتخاب را بر محور اصلی شاهکارهای او
- که در آن اکثریت با
غزلهاست -
استوار کنم،
شاید برای بعضی از گونهها و نمونههای دیگر
کمتر
مجالِ تجلی حاصل میشد.
اما در این گزینش، مقصود اصلی،
ارائهٔ نموداری
از مراحل مختلف خلاقیت هنری او و نمونههایی از تجارب گوناگون وی در عالم
شعر و شاعری بوده است.
به همین دلیل شعرهایی از مجموعهٔ «سراب» که از
نخستین آثار دوره جوانی اوست و در تحول شعر غنایی جدید پارسی بیش و کم نقشی
داشته است،
جای چندین نمونه از غزلهای ممتازِ دوران پختگی و کمال هنری او
را گرفته است،
و این به هیچ روی، نقضِ غرض نیست؛
بهویژه که غالب
دیوانهای او هر کدام بارها و بارها چاپ شده است و مانند کاغذ زر در میان
عاشقان شعر فصیح پارسی دست به دست گشته است
و
کمتر حافظهٔ فرهیختهای است
که شعری از روزگار ما به یاد داشته باشد و در میان ذخایرش نمونههایی از
شعر و غزلِ سایه نباشد.
من این نکته را در این لحظه، یکی از مهمترین نشانههای توفیق یک شاعر میشمارم.»
پایان
جمال شناسی؟
هی کدکنی
مفاهیم فلسفی و هنری و سیاسی و غیره
را
فقط خردستیزان
تحت اللفظی
معنی می کنند
و
هی کدکنی
مفاهیم فلسفی و هنری و سیاسی و غیره
را
فقط خردستیزان
تحت اللفظی
معنی می کنند
و
بر آنها آفتابه برمی دارند.
استه تیک.
استه تیک به چه معنی است؟
ما این دعاوی کدکنی
را
تحلیل مارکسیستی خواهیم کرد
و
تحلیل مارکسیستی خواهیم کرد
و
برای اجنه انقلابی در کرات آسمانی
منتشر خواهیم کرد.
منتشر خواهیم کرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر