۱۴۰۰ مرداد ۱۰, یکشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) اگزیستانسیالیسم (مکتب اصالت وجود) (۶) (بخش آخر)


پروفسور دکتر مانفرد بور

برگردان

 شین میم شین

 

 

II

خطوط اصلی  اگزیستانسیالیسم

 

۱

·      اگزیستانسیالیسم در پی تلاش های خود به این نتیجه نهائی می رسد که زندگی انسانی سرآغاز مرگ است:

·      «مرگ نحوه ای از وجود است، که هستی (دازاین) انسانی به خود می گیرد، به محض این که هست می شود.»

·      (هایدگر، «وجود و زمان»، ص ۲۴۵ )

 

۲

·      «هستی یعنی ورود عروسواره به خانه داماد نیستی»

·      (هایدگر، «متافیزیک به چه معنی است؟»، ص ۳۲ )

 

۳

·      اگزیستانسیالیسم ـ بنا بر خصلت خود ـ هم در آغاز و هم در فرجام، آموزه ای عمیقا پسیمیستی (بدبینانه) و نیهلیستی است.

 

۴

·      تأثیرات اگزیستانسیالیسم همگی در راستای انحلال کلیه مسئولیت های دسته جمعی، تار و مار ساختن هرگونه آرمان و ایدئال و نفی موازین و معییر (معیارهای) عینی عمل می کنند.

 

۵

·      اگزیستانسیالیسم در پی اثبات این امر است که انسان ـ هم به مثابه موجود منفرد و هم به مثابه موجود نوعی ـ هرگونه تکیه گاه و سمتگیری و هرگونه پیوند با دیگران را، به ویژه هرگونه پیوند اجتماعی را از دست می دهد.

 

۶

کارل یاسپرس

 (۱۸۸۳ ـ ۱۹۶۹)

روانکاو و فیلسوف آلمانی

نماینده فلسفه حیات که با اگزیستانسیالیسم سارتر تفاوت های جدی داشت.

موضوعات آثار فلسفی:

فلسفه مذهب

فلسفه روشنفکرانه  

 

·      یاسپرس این نظریه را در جمله زیر جمعبندی می کند:

·      «من به مثابه من اجتماعی، دیگر خود من نیست.»

·      (کارل یاسپرس، «فلسفه»، جلد دوم، ص ۳۰)

 

۷

·      فونکسیون اجتماعی اگزیستانسیالیسم خصلت منفی دارد.

 

۸

·      جنبش به اصطلاح اگزیستانسیالیستی آلمانی بود که عمدتا در سالهای ۳۰ محافل پهناوری از روشنفکران بورژوائی و خرده بورژوائی تحصیلکرده را به ماجراجوئی روشنفکرانه سوق داد، روند روی برگرداندن آنها از آرمان های انسانی اصیل کلاسیک بورژوائی را سرعت بخشید و بدین طریق برای پذیرش ایدئولوژی و پراتیک فاشیسم آلمانی نرم و آماده ساخت.

 

۹

·      اگزیستانسیالیسم بعد از جنگ جهانی دوم، دقیقا همین نقش را در آلمان غربی بازی کرده و هنوز هم بازی می کند.

 

۱۰

·      تصادفی نیست که نمایندگان برجسته اگزیستانسیالیسم از جمله هایدگر خادم سینه چاک فاشیسم آلمانی بوده اند و امروزه در خدمت سیاست جنگ اتمی آلمان غربی قرار دارند.

 

۱۱

·      اگزیستانسیالیسم به اصطلاح فرانسوی برخلاف اگزیستانسیالیسم به اصطلاح آلمانی فقط تا حدودی خادم نیروهای سیاسی ارتجاعی بوده است:

·      در حالیکه مارسل در اپوزیسیون علیه آموزه (تعلیمات) رسمی کاتولیکی قرار داشت، سارتر در مقاومت علیه فاشیسم آلمان شرکت کرد و بعدها در جنبش جهانی صلح فعال بوده است.

 

۱۲

·      آنچه اگزیستانسیالیسم به مثابه «هستی»، «حیات» و «ماهیت انسانی» مطرح می کند، در واقع موقعیت نومیدانه بورژوائی در عصر گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم است.

 

۱۳

·      در فلسفه معاصر بورژوائی، به ندرت جریان دیگری یافت می شود که با طرح مسائل خود بتواند همانند اگزیستانسیالیسم با هستی انسان بورژوائی در شرایط معین تاریخی ـ اجتماعی دمخور باشد.

 

۱۴

·      «مسائل ابدی» مطروحه ازسوی اگزیستانسیالیسم چیزی جز انعکاس بحران سیستم اجتماعی امپریالیستی نیستند. 

 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر