راوی
"دولت سرمایهداری- فئودالی اسلامی ایران" یعنی چی؟
دولت بازتاب سیاسی طبقهء حاکم در جامعه است.
آرایش طبقاتی جامعه بازتاب شیوهء تولید حاکم در جامعه است.
شیوهء تولید نمودار بافت اقتصادی جامعه است...
پس وقتی جریانی صحبت از "دولت سرمایهداری- فئودالی در ایران" میکند، منظور شیوهء تولید و بافت نیمه فئودالی نیمه سرمایه داری آن است.
عزیز من میخواهید با آن «بورژوازی که همراه انقلاب میشود» معامله کنید و برای "برنامه های نپ ایرانی" در خدمت به "کمونیسم نوین" همراه خود در "جنبشی برای انقلاب"تان داشته باشید، خب بکنید و این چیز تازه ای نیست و عادت دیرینهء شماست.. ولی خواهشاً واقعیت عینی جامعهء سرمایه داری ایران را تحریف نکرده و بعد از ۴۳ سال دوباره این مباحثات کهنه شده و بی اعتبار را بخورد مردم ندهید.
دولت بازتاب سیاسی طبقهء حاکم در جامعه است.
آرایش طبقاتی جامعه بازتاب شیوهء تولید حاکم در جامعه است.
شیوهء تولید نمودار بافت اقتصادی جامعه است...
پس وقتی جریانی صحبت از "دولت سرمایهداری- فئودالی در ایران" میکند، منظور شیوهء تولید و بافت نیمه فئودالی نیمه سرمایه داری آن است.
عزیز من میخواهید با آن «بورژوازی که همراه انقلاب میشود» معامله کنید و برای "برنامه های نپ ایرانی" در خدمت به "کمونیسم نوین" همراه خود در "جنبشی برای انقلاب"تان داشته باشید، خب بکنید و این چیز تازه ای نیست و عادت دیرینهء شماست.. ولی خواهشاً واقعیت عینی جامعهء سرمایه داری ایران را تحریف نکرده و بعد از ۴۳ سال دوباره این مباحثات کهنه شده و بی اعتبار را بخورد مردم ندهید.
۱
"دولت سرمایهداری- فئودالی اسلامی ایران" یعنی چی؟
سرمایه داری را نباید سرمایهداری نوشت.
این تخریب تبیینی ـ فکری ـ فرهنگی احتمالا با ج. ا. شروع شده است.
فرمی از خردستیزی فرمالیستی است.
متونی منتشر شده اند که گله ای از واژه ها را به هم چسبانده اند
ان سان که کشف معنی شان محال است.
مفهوم «دولت سرمایه داری ـ فئودالی»
هم معیوب است و هم قابل تأمل و توضیح:
۱
دولت
یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی است.
مثل مذهب است.
مثل هنر است.
مثل اخلاق است
۲
سرمایه داری (کاپیتالیسم)
اما
یکی از فرماسیون های اقتصادی است.
یکی از زیربناهای اقتصادی جامعه بشری است.
مثل فرماسیون کمونیسم آغازین (کمون اولیه) است
مثل فرماسیون برده داری است
مثل فرماسیون فئودالی (فئودالیسم) است
مثل فرماسیون سوسیالیستی (سوسیالیسم) است
مثل کمونیسم است.
۳
وقتی گفته می شود:
دولت کاپیتالیستی
منشاء زیربنایی دولت نشان داده می شود.
یعنی دیالک تیک زیربنا و روبنا به شکل دیالک تیک کاپیتالیسم (سرمایه داری) و دولت بسط داده می شود.
وقتی گفته می شود:
دولت فئودالی
منشاء زیربنایی دولت نشان داده می شود.
یعنی دیالک تیک زیربنا و روبنا به شکل دیالک تیک فئودالیسم و دولت بسط داده می شود.
از این رو و به این تفسیر
مفهوم «دولت سرمایه داری- فئودالی»
بدان معنی است که جامعه در ان واحد دو زیربنا دارد.
هم زیربنای اقتصادی کاپیتالیستی دارد و هم زیربنای اقتصادی فئودالی.
خرافی بودن این مفهوم حالا آشکار می گردد:
فقط کافی است
عمارتی را در کره مریخ پیدا کنیم که در آن واحد
دارای دو زیربنا باشد.
۳
اما
مفهوم «دولت سرمایه داری- فئودالی اسلامی»
اسلام
یکی از انواع ادیان و مذاهب است.
یعنی یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی جامعه بشری است.
این مفهوم خرکی و خرکنکی
بدان معنی است که حریف مخترع این خرافه ـ مفهوم
فرماسیون های اقتصادی جامعه بشری
را
با معاییر روبنایی و بندتنبانی می سنجد.
قبلا هم خرافه ـ مفهوم هایی از قبیل سوسیالیسم اسلامی، سوسیالیسم روسی، چینی، سوسیالیسم اروپایی و غیره
سرهم بندی شده بودند و کسی حرفی نزده بود و اعتراضی نکرده بود.
وقتی هماندیشی ممنوع و منفور و مذموم باشد،
طبیعی است که عوامفریبی رواج یابد.
۴
اما
مفهوم «دولت سرمایه داری- فئودالی ایران»
اکنون
فرماسیون اقتصادی هم کاپیتالیستی ـ هم فئودالی کذایی و دلبخواهی
با معیار بند تنبانی دیگری علاوه بر اسلامی، یعنی با معیار جغرافیایی و یا ملی سنجیده می شود.
ادامه دارد.
"دولت سرمایهداری- فئودالی اسلامی ایران" یعنی چی؟
سرمایه داری را نباید سرمایهداری نوشت.
این تخریب تبیینی ـ فکری ـ فرهنگی احتمالا با ج. ا. شروع شده است.
فرمی از خردستیزی فرمالیستی است.
متونی منتشر شده اند که گله ای از واژه ها را به هم چسبانده اند
ان سان که کشف معنی شان محال است.
مفهوم «دولت سرمایه داری ـ فئودالی»
هم معیوب است و هم قابل تأمل و توضیح:
۱
دولت
یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی است.
مثل مذهب است.
مثل هنر است.
مثل اخلاق است
۲
سرمایه داری (کاپیتالیسم)
اما
یکی از فرماسیون های اقتصادی است.
یکی از زیربناهای اقتصادی جامعه بشری است.
مثل فرماسیون کمونیسم آغازین (کمون اولیه) است
مثل فرماسیون برده داری است
مثل فرماسیون فئودالی (فئودالیسم) است
مثل فرماسیون سوسیالیستی (سوسیالیسم) است
مثل کمونیسم است.
۳
وقتی گفته می شود:
دولت کاپیتالیستی
منشاء زیربنایی دولت نشان داده می شود.
یعنی دیالک تیک زیربنا و روبنا به شکل دیالک تیک کاپیتالیسم (سرمایه داری) و دولت بسط داده می شود.
وقتی گفته می شود:
دولت فئودالی
منشاء زیربنایی دولت نشان داده می شود.
یعنی دیالک تیک زیربنا و روبنا به شکل دیالک تیک فئودالیسم و دولت بسط داده می شود.
از این رو و به این تفسیر
مفهوم «دولت سرمایه داری- فئودالی»
بدان معنی است که جامعه در ان واحد دو زیربنا دارد.
هم زیربنای اقتصادی کاپیتالیستی دارد و هم زیربنای اقتصادی فئودالی.
خرافی بودن این مفهوم حالا آشکار می گردد:
فقط کافی است
عمارتی را در کره مریخ پیدا کنیم که در آن واحد
دارای دو زیربنا باشد.
۳
اما
مفهوم «دولت سرمایه داری- فئودالی اسلامی»
اسلام
یکی از انواع ادیان و مذاهب است.
یعنی یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی جامعه بشری است.
این مفهوم خرکی و خرکنکی
بدان معنی است که حریف مخترع این خرافه ـ مفهوم
فرماسیون های اقتصادی جامعه بشری
را
با معاییر روبنایی و بندتنبانی می سنجد.
قبلا هم خرافه ـ مفهوم هایی از قبیل سوسیالیسم اسلامی، سوسیالیسم روسی، چینی، سوسیالیسم اروپایی و غیره
سرهم بندی شده بودند و کسی حرفی نزده بود و اعتراضی نکرده بود.
وقتی هماندیشی ممنوع و منفور و مذموم باشد،
طبیعی است که عوامفریبی رواج یابد.
۴
اما
مفهوم «دولت سرمایه داری- فئودالی ایران»
اکنون
فرماسیون اقتصادی هم کاپیتالیستی ـ هم فئودالی کذایی و دلبخواهی
با معیار بند تنبانی دیگری علاوه بر اسلامی، یعنی با معیار جغرافیایی و یا ملی سنجیده می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر