۱۴۰۰ شهریور ۴, پنجشنبه

استالینیسم (۲۳)

استالین؛ آخرین کتابخوان آزاد شوروی
 
ورنر هوفمن
(۱۹۲۲ ـ ۱۹۶۹)

برگردان
میم حجری
 
پیشکشی به رنج برندگان و اندیشندگان

 

 فصل چهارم

فنومنولوژی استالینیسم شوروی

 

۱۲

·      استالین، بعدها، درک کاملا دیگری از اصل «سانترالیسم دموکراتیک» ارائه داد.

 

۱۳

·      آنگاه تمامی قدرت تصمیمگیری ـ چه در دولت، چه در حزب و چه در «سازمان های توده ای» و قبل از همه در سندیکاها ـ در «بالا» جمع شد و در محفل بسیار تنگی از رهبران واقعی تمرکز یافت.

·      رهبرانی که به نوبه خود به همکاری آشکار و پنهان با یکدیگر می پرداختند.

 

۱۴

·      اصل انتخابات عمومی و حتی امکان عزل فونکسیونرها، آن سان که مارکس در مثال کمون پاریس خاطرنشان شده بود، از بین رفت.

 

۱۵

·      سانترالیزه کردن مقامات از خارج، نه تنها انتخاب ارگان های واحدهای محلی، منطقه ای و جمهوری های شوروی را، بلکه علاوه بر آن، انتخاب عالی ترین مقامات نظامی اتحاد شوروی و سرانجام تشکیل کنفرانس های حزبی را بی ارزش و بی اعتبار کرد.

 

۱۶

·      برای اثبات این ادعا کافی است که به نکات زیر اشاره شود:

 

الف

·      فاصله پلنوم هجدهم (پلنوم وحدت)  (در سال ۱۹۳۹ میلادی) و پلنوم نوزدهم (در سال ۱۹۵۲ میلادی) کمتر از   ۱۳ سال نبود.

 

ب

·      و فاصله کنگره سندیکاها (در سال ۱۹۳۲ میلادی) و کنگره بعدی (در سال ۱۹۴۷ میلادی) ـ حتی ـ ۱۵ سال بوده است، در حالیکه کنگره سندیکاها ـ قبلا ـ هر سال یک بار برگزار می شد.

 

پ

·      استقلال یابی نسبی رهبر از پایگاه اجتماعی اش، که در نکات فوق الذکر، خود را عیان می سازد، نمی تواند فقط ناشی از ضرورت عینی  و کمبود «کادرها» و غیره باشد.

 

ت

·       چون همزمان با آن، نهادهای کنترل خلقی فونکسیونرها، که در زمان لنین پدید آمده بودند، نابود شدند

·      (مراجعه کنید به مصوبه کنترل کارگری در ۱۴. ۱۱. ۱۹۱۷):

 

۱

·      در سال ۱۹۳۴ میلادی «بازرسی کارگری ـ دهقانی» تجدید سازمان داده شد و همانطور که پراودا در ۴. ۷. ۱۹۳۴ گزارش می دهد، به یکی از «اجزای بخش اداری» بدل شد.

 

۲

·      همزمان با از بین رفتن کنترل خلقی، قانون انضباط کاری دراکنی افراطی ئی توسعه داده شد که تا درجه کار اجباری توده ای دامنه می یافت.

·      قانون انضباط کاری ئی که مراجع صدور دستورالعمل نیز تابع آن بودند.

·      (مراجعه کنید به ورنر هوفمن، «قانون کار اتحاد شوروی»، ۱۹۵۶)

 

·      (دراکن قانونگذار یونان باستان، که قوانینش سخت، بی رحمانه و قساوت آمیز بوده اند. مترجم)

 

۱۷

·      دلیل توسعه ای از این دست، اگرچه بی تردید، عظمت تاریخی وظایف، به ویژه وظایف اقتصادی بوده، ولی برای اثبات بیهودگی و «ضرور» نبودن فرم افراطی آن، کافی است که به طور ساده، به قانون اساسی اجتماعی و کاری یوگوسلاوی از اوایل سال های ۵۰ بنگریم.

 

۱۸

·      بدین طریق تعادل میان دستورالعمل و اعتقاد، اطاعت و کنترل ـ آن سان که در تصور لنین، می بایستی به مثابه آماجی برای جامعه ای مراعات شود، که کلیه اعضای آن به طور روزافزون در اداره اش شرکت می ورزند ـ تخریب و تار و مار شد.

 

·       (هوفمن در این حکم، از سوئی، دیالک تیک پراتیک و تئوری و یا دیالک تیک عمل و آگاهی را به شکل دیالک تیک صدور دستور و اشاعه آگاهی بسط و تعمیم می دهد و از سوی دیگر دیالک تیک رهبر و توده را به شکل دیالک تیک اطاعت و کنترل توسعه و تعمیم می دهد. مترجم)

 

۱۹

·      وقتی که عوامل نهادنی صرفنظر ناپذیر تصحیح از «پائین» در میان نباشد، آنگاه نوع (تیپ) فونکسیونر راهبر نیز تغییر می یابد.

 

۲۰

·      بدین طریق، ایدئال لنینی مبتنی بر محکمه خلق، در پشت سر «تیپ رئال» واحدهای شبه نظامی رنگ باخت، که نسبت به «پائین» رفتاری حق به جانب و از خود راضی داشتند و خود را با مقامات کنترل از «بالا» ـ حتی الامکان ـ دمساز می ساختند.

 

۲۱

·      استالین می گفت:

 

الف

·      «سه تا چهارهزار نفر، ژنرال های حزب ما را تشکیل می دهند.

 

ب

·      سی تا چهل هزار نفر فرماندهان بخش افسری حزب اند.

 

پ

·      و بالاخره، صد تا صد و پنجاه هزار نفر رهبران حزبی میانی اند که به اصطلاح سرگروهبان های حزب محسوب می شوند.»

 

·      (حزب کمونیست بدین طریق به سربازخانه تنزل می یابد.

·      یعنی طویله می شود.

·      مترجم)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر