۱۴۰۰ مرداد ۱۸, دوشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) اگنوستیسیسم (ندانمگرایی) (۲) (بخش آخر)

Ist möglicherweise ein Bild von Buch und Text „Die Gedanken sind frei Agnostizismus Freies Denken FUR DUMMIES Horst Herrmann“
 
پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین

 

۲۱

·      انگلس در آثار خود تحت عناوین «توسعه سوسیالیسم از اوتوپی به علم» و «لودویگ فویرباخ و پایان فلسفه کلاسیک آلمان» و لنین در اثر خود تحت عنوان «ماتریالیسم و امپیریوکریتیسیسم» ارزیابی و انتقاد همه جانبه ای از اگنوستیسیسم ارائه می دهند.

 

۲۲

·      انگلس و لنین در انتقاد خود خاطرنشان می شوند که با اتکاء صرف بر وسایل معرفتی ـ نظری، نمی توان به مقابله با اگنوستیسیسم برخاست، بلکه باید پراتیک را به مثابه معیار تعیین کننده حقیقت به خدمت گرفت و بطلان اگنوستیسیسم را نشان داد:

 

الف

·      «پراتیک بطلان قطعی اگنوستیسیسم و یاوه های فلسفی دیگر را اثبات می کند.

 

ب

·      اگر ما بتوانیم صحت درک خود را از یک جریان طبیعی ثابت کنیم، جریانی که ما خود بدان جامه عمل پوشانده ایم، تحت شرایط مشخصی به وجود آورده ایم و برای اهداف خود به خدمت گرفته ایم، آنگاه فاتحه «چیز در خود» غیر قابل شناسائی کانت به خودی خود خوانده می شود.»

·      (مارکس و انگلس،‌«کلیات»، جلد ۲۱، ص ۲۷۶)

 

۲۳

·      وقتی انسان معارف خود را در تکنیک (فن)، صنعت، علم و حیات اجتماعی به طور موفقیت آمیزی به کار می بندد و بدین طریق، معارف او مورد تأیید پراتیک قرار می گیرند، این امر در عین حال بدان معنی است که معارف یاد شده، ماهیت موضوع شناخت را منعکس کرده اند.

 

۲۴

·      اگنوستیسیسم هیوم و کانت عمدتا نتیجه درجه نازل توسعه علوم در آن زمان بوده است و لذا آن به طور تاریخی، هم قابل فهم است و هم قابل توجیه و توضیح.

 

۲۵

·      اما وقتی ازپایان قرن نوزدهم تا عصر حاضر، علیرغم پیشرفت غول آسای علوم،  هنوز هم در فلسفه بورژوائی همچنان تلاش می شود (به ویژه در انواع و اقسام جریانات پوزیتیویستی) تا اگنوستیسیسم را به مثابه نظریه معرفتی ـ نظری جدی احیا کنند، آنگاه ما با تشبثات فلسفی ـ نظری ارتجاعی سر و کار داریم که با فلسفه و علم تنها نام مشترکی دارند.

 

·      مراجعه کنید به چیزدرخود، شناخت.

 

 پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر