خواجه شمس الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی
(۷۲۴ ـ ۷۹۶)
تحلیلی
از
شین میم شین
ما بی غمان مست دل از دست دادهایم
همراز عشق و همنفس جام بادهایم
ای گل
تو
دوش
داغ صبوحی (محرومیت از شرابی که صبح نوشند) کشیدهای
تو
دوش
داغ صبوحی (محرومیت از شرابی که صبح نوشند) کشیدهای
ما
آن شقایقیم
که
با
داغ
زادهایم
آن شقایقیم
که
با
داغ
زادهایم
پیر مغان ز توبه ما گر ملول شد
گو باده صاف کن که به عذر ایستادهایم
کار از تو میرود مددی ای دلیل راه
کانصاف میدهیم و ز راه اوفتادهایم
چون لاله می مبین و قدح در میان کار
این داغ بین که بر دل خونین نهادهایم
گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست
نقش غلط مبین که همان لوح سادهایم
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر