۱۳۹۸ بهمن ۲۲, سه‌شنبه

دایرة المعارف جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی (۵۴۵)

 
پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و
دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)

برگردان
شین میم شین


شخصیت

۱
·    شخصیت به فردی (عضوی) از اعضای جامعه اطلاق می شود که در روند کار جامعه ای و در روند شرکت اکتیو (اکتیویته یعنی فعالیت مبتنی بر آگاهی و داوطلبی) در حیات جامعه ای، طبقه خود را و جامعه خود را تحول می بخشد و توسعه می دهد.

۲
·    شخصیت میزان از آن خود کردن (درک و فهم) همه جانبه ماهیت اجتماعی انسان در شرایط تاریخی ـ مشخص معینی است.

۳

·    ما باید میان شخصیت به مثابه مفهومی از مفاهیم جامعه شناسی  مارکسیستی ـ لنینیستی و «فرد» از سویی و تعیناتی از «شخصیت» در علوم دیگر، مثلا در روان شناسی و روان پزشکی از سوی دیگر، تفاوت قایل شویم.

·    مراجعه کنید به فرد

۴
·    مفهوم «فرد»  فقط علامت تعلق به نوع بشری است و حاوی هیچ مشخصه سوسیال (اجتماعی) و سوسیال ـ پسیکولوژیکی نیست.

۵
·    خودویژگی های حیات رئال (واقعی) و کردوکار رئال بشری در محتوای مفهوم «فرد» وارد نمی شوند. 

۶
·    شخصیت از نقطه نظر ماتریالیسم تاریخی، فراورده و یا محصول توسعه جامعه ای است.

۷
·    شخصیت از نقطه نظر ماتریالیسم تاریخی، سوبژکت (فاعل، بانی، سازنده) مناسبات جامعه ای است و مجزا از این مناسبات وجود ندارد.

۸
·    شخصیت از نقطه نظر ماتریالیسم تاریخی، فقط به مثابه جزئی از کلکتیو اجتماعی وجود دارد.

·    مراجعه کنید به کلکتیو

۹
·    یعنی شخصیت فقط می تواند به مثابه جزئی از قشری اجتماعی فهمیده شود.

·    مراجعه کنید به اقشار اجتماعی

۱۰
·    شخصیت فقط می تواند به مثابه جزئی از طبقه اجتماعی فهمیده شود.

·    مراجعه کنید به طبقه اجتماعی

۱۱
·    شخصیت فقط می تواند به مثابه جزئی از ملت فهمیده  شود.

·    مراجعه کنید به ملت

۱۲
·    شخصیت فقط می تواند به مثابه جزئی از جامعه فهمیده شود.

·    مراجعه کنید به جامعه

۱۳

·    مارکس در چالش با فویرباخ می نویسد:

الف
·    «فویرباخ نمی بیند که فرد انتزاعی (مجرد) که او مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد، متعلق به فرم جامعه ای معینی است.
·    (متعلق به فرماسیون اقتصادی معینی، مثلا متعلق به فرماسیون اقتصادی فئودالی است. مترجم)

ب
·    فویرباخ نمی بیند که موجود بشری، انتزاعیتی (آبستراکتومی، مجردیتی) نیست که ذاتی هر فرد منفرد باشد.

پ
·     موجود بشری در واقعیت خود، ارکستر مناسبات جامعه ای است.»
·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۶ ـ ۷)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر