۱۳۹۸ اسفند ۴, یکشنبه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۱۳۳)

 
 
پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین

فصل هفتم
اعلام فلسفی استقلال انسان
توسط ایمانوئل کانت

فصل هفتم
بخش اول
قسمت ۸
 

۳۴
·     اما برعکس:
·     رابطه «مثبت» که کانت میان چیز و شناخت برقرار می کند، درست بر مبنای این تقسیم انتزاعی به دو قسمت است.

۳۵
·     کانت به خصلت ایدئالیستی ـ ذهنی و اگنوستیسیستی تئوری شناخت خود دست نمی زند.

۳۶
·     ایده هم به ناچار باید به فرم توخالی صرف بدون محتوایی تبدیل شود و به روز چیز درخود در تجزیه و تحلیل (آنالیتیک) ترانسندنتال بیفتد.

۳۷
·     کانت بر نفی و مرزبندی یعنی بر غیرقابل شناخت بودن چیز در خود پافشاری می کند.

۳۸
·     کانت در موارد منفرد به شرح زیر استدلال می کند:
·     هر موضوع وقوف (شناخت)، پدیده ای است.
·     هر پدیده بنا بر ماهیتش، مشروط است.
·     اگر هیچ پدیده ای نامشروط نباشد، در آن صورت، نامشروط نمی تواند پدیده باشد و ضمنا موضوع وقوف (شناخت) ممکنه باشد.
·     به همین دلیل، از چیز درخود سخن رفته است.
·     چیز درخود از این نقطه نظر با نامششروط منطبق است.
·     (یعنی غیرقابل شناخت است. مترجم)

۳۹
·     کانت، نامشروط را به مثابه مفهوم خرد (ایده) تعریف (تعیین) می کند تا نشان دهد که نامشروط، نه موضوع وقوف (شناخت) است و نه مفهوم فهم (مقوله) است.

۴۰
·     محتوای مفهوم نامشروط خرد تعیین نشده است.
·     بلکه به عنوان آماج و هدف، تعیین شده است که نیل بدان  وظیفه است.

۴۱
·     به همین دلیل، درک نامشروط توسط فهم امکان پذیر نیست.

۴۲
·     برای درک نامشروط به لیاقت معرفتی (توان شناخت) عالی تر از فهم نیاز است
·     یعنی به خرد نیاز است.

۴۳
·     «به نظر من، ایده، مفهوم ضرور خرد است که موضوع منطبق با آن به ذهن کسی نمی تواند برسد.»
·      ایده ها «مفاهیم خرد محض» اند، که «کل شناخت تجربی را به مثابه تعیین شده توسط کلیت مطلق شرایط» در نظر می گیرند.
·     (کانت، «نقد خرد محض»، ص ۳۸۳)

۴۴
·     ایده ها بیانگر گرایش خرد به گذار از مشروط به نامشروط، از ناقص به نسبتا کامل و یا به شناخت مطلق اند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر