شین میم شین
نه
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.
شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)
حکایت پنجم
ادامه
۱
سلطان،
به
دلیل موقعیت عینی ـ واقعی خود
ضد و دشمن طبقاتی درویش پابرهنه است.
حتی سعدی و حافظ این دو مفهوم متضاد را صدها بار
رو در روی هم قرار می دهند:
ما را بر آستان تو بس حق خدمت است
ای خواجه باز بین به ترحم غلام را
معنی تحت اللفظی:
ما
به
تو
کلی خدمت کرده ایم.
ای
خداوند غلام
بر غلامت رحمی کن.
حافظ
در این بیت غزل
دیالک تیک طبقه حاکمه و
توده
را
به
شکل دیالک تیک خواجه و غلام
بسط می دهد
و
ضمنا
از
دو طبقه اجتماعی خواجه و
غلام
پرده برمی دارد.
۲
به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
که به شکرپادشاهی ز نظر مران گدا را.
معنی تحت اللفظی:
کاش کسی دعای ما را به گوش
همراهان شاه برساند:
شاها به شکر پادشاهی گدا را
فراموش مکن.
خواجه در این بیت غزل
دیالک تیک طبقه حاکمه و
توده
را
به
شکل دیالک تیک شاه و گدا
بسط می دهد و نقش تعیین کننده را از ان طبقه حاکمه (شاه) می داند.
سعدی
هم
بابی از بوستان و گلستان را
به سلاطین و دراویش اختصاص داده است.
در
جامعه ـ تئوری سعدی و حافظ
میان توده مولد و زحمتکش و
گدا علامت ستاوی گذاشته می شود.
سلاطین و خوانین
واسطه الهی
اند.
خدا
گنج
را
به
سلاطین می بخشد
و
سلاطین
به توده می دهند.
موقعیت اجتماعی و اقتصادی انسانها طرز تفکر و
اخلاق متناسب با خود را در آنها پدید می آورد:
وجود اجتماعی هرکس، شعور اجتماعی او را می سازد.
اخلاق گدا مادرزادی نیست، بلکه نتیجه گدا شدن او
ست.
خصوصیات اخلاقی گدایان از موقعیت اجتماعی آنان سرچشمه می گیرد و در رفتار
آنها انعکاس می یابد.
سلطان نمی تواند اخلاق درویشانه داشته باشد، ولی
می تواند برای عوامفریبی ژست درویشواره بگیرد.
اما تعیین کننده، حتی به قول خود سعدی،
نه
ظاهر
اشیاء،
بلکه
ماهیت آنها ست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر