تحلیلی
از
ملیحه سراب
پیغام ماهی ها
عنوان شعر سهراب
عنوان شعر سهراب
از
رابطه میان عناصر محیط با شاعر حکایت دارد.
رابطه ای مبتنی بر صمصمیت و صفا.
آن سان
که
ماهی ها
به
شاعر
پیغام می فرستند.
مثلا
از
وضع خود
گزارش می دهند.
مدد می خواهند.
۱
رفته بودم سر حوض
تا
ببينم
ـ شايد ـ
عكس تنهايي خود را در آب.
تا
ببينم
ـ شايد ـ
عكس تنهايي خود را در آب.
معنی تحت اللفظی:
برای دیدن احتمالی عکس تنهایی ام در آیینه آب حوض،
سر حوض رفته بودم.
تأمل انگیز
در این جمله شعر،
مفهوم غیرعادی عکس تنهایی است.
این مفهوم
حاوی چه تصوری است؟
«شاید»
در این جمله حاکی از چیست؟
۲
آب در حوض نبود.
فقدان آب در حوض به معنی سلب آیینه وارگی حوض و محال گشتن مشاهده عکس تنهایی خود در آب است.
۳
ماهيان مي گفتند:
«هيچ تقصير درختان نيست.
«هيچ تقصير درختان نيست.
ماهیان حوض
در صدد تبرئه درختان اند.
چون
خطر آن می رود که شاعر درختان را به خوردن آب و سلب آیینه وارگی از حوض
متهم کند.
انگار
ماهیان با درختان نوعی احساس همبستگی دارند
و
نمی خواهند که سوء تفاهمی پیش آید و صدمه ای بر آنان برسد.
این بینش خاص سهراب است:
سهراب
اشیاء
را
در پیوند عاطفی ژرف با هم می بیند.
انگار
همه چیز محیط پیرامون شاعر
شبیه انسان اند.
آنهم نه شبیه انسان های عادی،
بلکه
شبیه انسان هایی
که
به لحاظ احساسی، معرفتی، عاطفی و اخلاقی
حساس، مسئولیت شناس و متعالی
اند.
۴
ظهر دم كرده ی تابستان بود،
پسر روشن آب،
لب پاشويه نشست
و
عقاب خورشيد،
آمد او را به هوا برد كه برد.
پسر روشن آب،
لب پاشويه نشست
و
عقاب خورشيد،
آمد او را به هوا برد كه برد.
این جمله شعر سهراب
مملو از تصور و تصویر است:
الف
ظهر تابستان
بسان مثلا گیاهان دارویی و یا چای
دمکرده
تصور و تصویر می شود.
ب
آب حوض
به
پسری روشن
تشبیه می شود
که
لب پاشویه حوض می نشیند
و
طعمه عقاب آفتاب می شود.
خیال ناب سهراب:
مولکول های سطح آب حوض
در اثر تابش آفتاب
تبخیر می شوند.
تحول کیفی می یابند
سلب مایعیت می شوند
و
فرم گاز (بخار)
به خود می گیرند و به هوا می روند.
پ
خورشید
به
عقاب
تشبیه می شود
که
پسر روشن آب حوض
را
صید می کند.
این تخیلات سهراب بی نظیرند.
ت
سهراب با حکم «برد که برد»، از سفر بی بازگشت قطرات آب گزارش می دهد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر