ﻣﻴﺮﺯﺍ ﺁﻗﺎ ﻋﺴگرﻯ
(ﻣﺎﻧﻰ)
(۱۳۳۰)
شاعر، نویسنده و پژوهشگر
انقلاب در برابر انقلاب!
منبع:
رادیو مانی
تحلیلی
از
یدالله سلطانپور
بیگانه دوستی و بیگانه گرایی
همواره
بخشی از فرهنگ مردم در ایران بوده است.
یا از روی ترس، یا در پی شکست در جنگها (اسلام) و یا به لحاظ برتری فرهنگی، تکنولوژی و تکنیکی دیگران
(فرهنگ غربی در سده های ۱۹ تا به امروز) .
گاهی
نیز
از روی تأثیری گیری ایدئولوژیکی
(انقلاب بلشویکی در همسایۀ شمالی، درچین مائو، …) .
همزمان پسماندههای باورهای نادرست وخرافات جامعۀ خودی نیز در اسارت فرهنگی نقش داشته اند.
اکنون
که
گامهای نخستین اما بلندی در راستای خودگرایی، نزدیکی به شناسه (هویت) ایرانی، خردگرایی و دموکراسی برداشته می شوند و
اصالت فرد گام به گام از اصالت جمع، قبیله گرایی، هویت دینی و احزاب منجمد دورتر می شود،
فردِ آگاه، خود جانشین الله یا خدا میشود.
جانشین قوانین و «آیات آسمانی» می شود.
خدا
دیگر در محور هستی نیست،
فرد و سعادت اجتماعی
محور زندگی این جهانی می شود.
آزادی اندیشه و آزادی ارادۀ معطوف به خرد
جای فزونتری برای خود می گشایند و انسان ایرانی کماکم دارد از اسارت آسمانی و ربانی و از اسارت نمایندگان آن در روی زمین دور و دورتر میشود.
گرایش به سکولاریسم و لائیسیته
ریشه درهمین گریز انسان ایرانی از آسمان به زمین است.
جهان اسلامی که کپی فروکاسته ای از جهان افلاتونی (افلاطونی) است
به نقطۀ ریزش نهایی و خاموشی نزدیکتر میشود.
۱
بیگانه دوستی و بیگانه گرایی
همواره
بخشی از فرهنگ مردم در ایران بوده است.
یا از روی ترس، یا در پی شکست در جنگها (اسلام) و یا به لحاظ برتری فرهنگی، تکنولوژی و تکنیکی دیگران
(فرهنگ غربی در سده های ۱۹ تا به امروز) .
گاهی
نیز
از روی تأثیری گیری ایدئولوژیکی
(انقلاب بلشویکی در همسایۀ شمالی، درچین مائو، …) .
همزمان پسماندههای باورهای نادرست وخرافات جامعۀ خودی نیز در اسارت فرهنگی نقش داشته اند.
مانی
در این فراز از نوشته اش
تمامی زور خود را می زند
تا
دلیل به درد بخوری
برای اجنبی پرستی سکنه کشورش پیدا کند.
دلایل مانوی مانی
به شرح زیرند:
الف
ترس
ب
شکست در جنگ
پ
احساس حقارت فرهنگی
ت
احساس حقارت تکنولوژیکی و تکنیکی
غربگرایی
ث
تأثیرپذیری ایده ئولوژیکی
بلشویسم، مائوئیسم
ج
پسمانده های باورهای نادرست و خرافات خودی
ما
بهتر است
قبل از هر چیز
دلایل مانی
را
مورد تأمل قرار دهیم:
۲
ترس
به عنوان اولین دلیل بیگانه دوستی و بیگانه گرایی ایرانیان
ترس
یکی از مفاهیم پسیکولوژیکی است.
پسیکولوژیسم
یکی از مکاتب امپریالیستی برای توضیح بند تنبانی مسائل مختلف در جامعه بشری است.
پسیکولوژیسم
غیر از ارزش علمی
کم و کسری ندارد.
در قاموس مانی
اجنبی پرستی
ریشه در روان ایرانیان دارد.
ایرانیان چون می ترسند
بیگانه پرستی پیشه می کنند.
مفهوم پسیکولوژیکی ترس
قابل تفسیر دلبخواهی نیز است:
الف
محمود دولت آبادی
در
کلیدر
به مدد همین پسیکولوژیسم
حتی
عشق قربانی به جلاد خود
را
تئوریزه می کند:
چون حریف از شمل وحشت دارد و او را شکست ناپذیر می داند،
نه تنها شملگرا، بلکه حتی عاشق شمل می شود.
ب
ایرانیان
در جریان انقلاب مشروطه
بخشا روسوفیل
و
بخشا
انگلوفیل
بوده اند.
می توان بنا بر تئوری ترس مانی
گفت:
کسانی که از تزار ترس داشتند
یا
روسوفیل شده بودند
و
یا
انگلوفیل.
این تئوری مانی
اما
قابل تأمل و تردید است.
چون
ترس
که
خاص ایرانیان نیست.
مگر ملل دیگر متهور و ضد ضربه اند
و
ترس سرشان نمی شود؟
پ
رضاشاه کبیر
در
گرماگرم جنگ جهانی امپریالیستی دوم
ترک انگلوفیلیسم کرد و ژرمانوفیل شد.
این چرخش سیاسی و ایده ئولوژیکی رضاشاه کبیر
با
تئوری ترس مانی
چگونه
قابل توضیح است؟
۳
شکست در جنگ
به عنوان دومین دلیل بیگانه دوستی و بیگانه گرایی ایرانیان
اسلامگرایی
اسلامگرایی ایرانیان
با
تئوری ترس
بیشتر قابل توضیح است تا با تئوری شکست در جنگ.
چون
برده داران اسلامی
ایده ئولوژی برده داری
را
یعنی
همین اسلام
را
به ضرب شلاق و شمشیر و باج و خراج
تحمیل کرده اند.
احتمالا
قبل از اجبار ایرانیان به قبول اسلام
کودکان و زنان و جوانان شان
را
برده کرده اند
و
در بازارهای برده فروشی
به درهم و دینار و سیم و زر تبدیل کرده اند.
یعنی
هدایت به صراط مستقیم
ثانوی بوده است.
شاید
هم
فقط کسانی را به صراط مستقیم هدایت کرده اند
که
کسی در بازار برای شان تره حتی خرد نمی کرد.
این تئوری مانی
هم
تق و لق
است.
چون
خیلی از ایرانیان
مثلا مش سلمان رشتی
قبل از شکست در جنگ
اسلامگرا شده بود.
ضمنا
پیش شرط پرستش این و آن
حتمالا
نباید احساس حقارت در مقابل او باشد.
گاهی
عشق و علاقه و ایمان و سود و سودا
هم
آدمی را به پرستش این و آن وامی دارد.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفحتمالا باید حتما باشد