پروفسور دکتر مانفرد بور
ولفگانگ پطر ایشهورن
الفرد کوزینگ
گونتر کروبر
برگردان
۵
مرحله مابعد لنینی
توسعه فلسفه مارکسیستی
۱
· پس از درگذشت لنین، ماتریالیسم دیالک تیکی
بوسیله تئوریسین های مارکسیست در زمینه مسائل مهمی توسعه داده شد.
۲
· پس از رفع ضایعات ناشی از کیش ضد مارکسیستی
شخصیت که به تنگنظری دگماتیکی ماتریالیسم دیالک تیکی و به تحریف آن منجر شده بود،
تلاش فلسفی خلاق رونق گرفت.
۳
· ماتریالیسم دیالک تیکی ـ به مثابه انقلابی در
تاریخ فلسفه ـ ماهیت و فونکسیون فلسفه
را بطور بنیادی تغییر داد.
۴
· اگر فلسفه قبلا تئوری
گمانورزی ئی (اسپه کولاتیوی) بود که بالاتر از علوم می ایستاد، اکنون با
ماتریالیسم دیالک تیکی به رشته ای تبدیل می شود که با علوم
منفرد پیوند تنگاتنگ دارد و وظیفه اش عبارت است از تعمیم سیستماتیک
نتایج و متدهای علوم منفرد و تجارب عملی بشریت، بویژه تجارب جنبش کارگری و تشکیل
یک جهان بینی فراگیر و همه جانبه.
۵
· فلسفه بدین طریق، خود خصلت علمی پیگیر کسب می
کند و به جهان بینی علمی اولین و یگانه بدل می شود.
۶
· این اما تنها از آن رو امکان پذیر می گردد، که
مارکس و انگلس ترکیب ارگانیکی از ماتریالیسم و دیالک تیک پدید می آورند.
· آن سان که ماتریالیسم قدیمی دچار تحول بنیادی می
شود و دیالک تیک ایدئالیستی موجود جامه ماتریالیستی در بر می کند.
۷
· ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی به
معنی پیوند ساده ماتریالیسم قدیمی با دیالک تیک هگل نیست.
۸
· ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی
کیفیت کاملا نوینی کسب کرده است.
۹
· مارکس و انگلس معایب و نواقص ماتریالیسم پیشین
را از بین می برند.
· بر خصلت متافیزیکی آن غلبه می کنند و ضعف آن را
در توضیح ماتریالیستی توسعه جامعه بر طرف می سازند.
۱۰
· از این رو، پیدایش و توسعه ماتریالیسم دیالک
تیکی، با تدوین درک ماتریالیستی تاریخ بوسیله مارکس و انگلس پیوند تنگاتنگ دارد.
۱۱
· درک ماتریالیستی تاریخ راه را برای درک پراتیک
اجتماعی و نقش بنیادی آن
هموار می سازد.
۱۲
· مارکس و انگلس بدین طریق می توانند برای اولین بار در تاریخ
تفکر فلسفی، پراتیک را وارد موضوع
فلسفه سازند و میان پراتیک و تئوری
وحدتی ناگسستنی پدید آورند.
۱۳
· بویژه، وحدت
پراتیک و تئوری مهمترین سرچشمه خصلت خلاق، فعال و جهاندگرگونساز
ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی است.
۱۴
· اگر فلسفه پیشین، بیانگر ایدئولوژیکی تمایلات
طبقات دارا و اقلیت استثمارگر بود، با ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی،
فلسفه ای پا به صحنه تاریخ می نهد که بمثابه جهان بینی حزب طبقه کارگر، منافع
اکثریت قریب به اتفاق زحمتکشان را بلحاظ تئوریکی
نمایندگی می کند و بدین طریق، می تواند رفته رفته به جهان
بینی توده های خلق بدل شود.
۱۵
· ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی
سیستم منسجم کاملی است.
· یعنی جهان بینی سیستماتیک و بلحاظ منطقی، پیگیری
است.
· بی آنکه سیستم بسته ای باشد.
· بی آنکه ناتوان از توسعه بالنده باشد.
۱۶
· ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی
نتایج جدید علوم طبیعی و علوم جامعه (علوم اجتماعی) را و همچنین تجارب تاریخی
مبارزه انقلابی طبقه کارگر و ساختمان جامعه سوسیالیستی و کمونیستی را مورد حلاجی
قرار می دهد.
۱۷
· همانطور که انگلس توصیه می کند، ماتریالیسم باید
«با هر کشف دورانسازی در عرصه علوم طبیعی، تغییر فرم دهد و از زمانی که تاریخ نیز
به موضوع بررسی آن بدل شده، اینجا نیز راه توسعه نوینی باز می شود.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۱، ص ۲۷۸)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر