جمعبندی
از
مسعود بهبودی
اندکی اندر باب تنوع بی پایان حضور آدم ها
بعضى ها
به شعر پناه می برند
بعضى ها به ترانه
بعضى ها به فيلم
و اقلیتی به كتاب
دیری سات كه آدم ها ديگر
به همديگر پناه نمى برند
اوعوز آتاى
۱
همه این پناهگاه ها
فرم اند، ای شاعر
۲
محتوای همه این فرم ها
اندیشه است، ای شاعر
۳
اندیشه همیشه با اندیشنده در پیوند است.
۴
و انسان
تنها موجودی در کل کاینات است
که لیاقت تفکر دارد.
۵
پس پناه بردن به شعر و ترانه و فیلم و کتاب
چیزی جز پناه بردن به اندیشه نیست.
۶
و پناه بردن به اندیشه
چیزی جز پناه بردن به انسان اندیشنده نیست.
۷
تفاوت فرمال (صوری) رجوع به مثلا شعر و ترانه و فلیم و کتاب
با همنشینی،
هماندیشی،
همگویی
و
همکاری با همنوع چیست؟
اندکی اندر باب متد فکری فلاسفه طبقات واپسین جامعه
۱
این متد فکری اجامر
مبتنی بر ناتورالیزاسیون پدیده های جامعه ای
از سویی
و
هومانیزاسیون و یا سوسیالیزاسیون پدیده های طبیعی
از سوی دیگر است.
۲
با این ترفند و طریق تحلیل مسائل جامعه با مفاهیم علوم منفرد مثلا بیولوژی، جانور شناسی، روانشناسی و غیره «توضیح» داده می شوند.
پسیکولوژیسم
آنتروپولوژیسم
سوسیال ـ داروینیسم
نئو داروینیسم
۳
و مسائل طبیعی
با مفاهیم علوم اجتماعی توجیه می شوند.
۴
سعدی ناهمواری های طبیعت را
یعنی بالا و پست در طبیعت را
با تفاوت های طبقاتی در جامعه بشری
«توضیح« می دهد
و
باعث و بانی هر دو را
خداوند بالا و پست
قلمداد می کند
اندکی اندر باب گرگ ها
۱
گرگ
جانور ایدئال شوپنهاور
معلم نیچه
بوده است.
۲
از دید او
جامعه بشری باید به تقلید از «جامعه» جانوران درنده
مثلا گرگ ها
تشکیل شود.
۳
گرگ الفایی در هیئت پیشوایی
مثلا هیتلری
در رأس جامعه
و
گرگ های خونخوار بی همه چیز بیشماری
به عنوان پیروان هوراکش بی شعوری که به پسمانده های سفره او
خشنودند.
اشعار بندتنبانی برای جماعت لاابالی
جیران خلیل جبران
امروز به پایان می رسد
از فردا برایم چیزی نگو
من نمی گویم:
«فردا روز دیگری است
تو روزِ دیگری هستی»
تو فردایی
همان که باید
به خاطرش زنده بمانم
پایان
۱
بهترین مثال
برای اشعار بندتنبانی
و
بارزترین نمونه
برای بیماران جنسی ـ روانی
زباله های جیران و شخص شخیص او ست
۲
جیران
فکر و ذکری جز جنده و بند تنبان ندارد
۳
جیران خواننده اشعارش را به یاد جنازه های هفتصد کفن پوسانده جماران و جمکران می اندازد که تار و پود وجود کریه شان به هوس جنسی سرشته است.
۴
هوس جنسی ئی که میلیاردها دلار از دارایی مردم را
برای مبارزه با آن بر باد می دهند.
از خرید پارچه در مقیاسی عظیم برای تهیه مقنعه و چادر و مخلفات
از گشت های عر شاد تا زجر دهندگان در زندان های بیداد
۵
قاضی شرع و شریعت فئودالی
(ری شهری؟)
به روایتی
از فرخ روی پارسای ۶۰ ساله
در بازجویی از او پس از عنگلاب سیاه
می پرسد:
«با محمد رضا شاه رابطه جنسی داشته ای؟»
فرخ روی پارسا جواب می دهد:
«نه، بدبخت
من وزیر دولت بوده ام
نه
جنده حاضر به یراق برای این و آن»
قاضی شرع از فرط خریت معنی جواب او را نمی فهمد و می پرسد:
«با پسرش، چطور؟»
فرخ روی پارسا کلافه می شود و به طعنه می گوید:
«با پسر ۷ ـ ۸ ساله مگر می توان رابطه جنسی داشت، احمق؟»
گذشت آن زمان
چارلی جان
اکنون در عصر بربریت مدرن
قضیه از قراری دیگر است:
۱
وقتی غمگین باشیم
قند تو دل خلایق آب می شود.
خلایق در بدبختی همنوع خود
خوشبختی خود را می یابند
و
کیف خر می کنند.
۲
وقتی
احیانا و استثنائا
خوشحال باشیم
خلایق
از غصه
دق می کنند.
یعنی در سعادت همنوع خود
ذلت خود را می یابند.
۳
دیگر کسی رغبت و حوصله خوشحال کردن حقیقی همنوع خود را ندارد.
۴
وقتی
لاشخوری
کودکان پناهندگان را از مادر و پدر بدبخت اشن جدا می کند و در به روی آوارگان گریزان از جنگ های امپریالیسم افروخته
می بندد
دنیا به به او تعظیم می کند
و
حتی
او را به عنوان رئیس کشور خود
انتخاب می کند و لی لی به لالایش می گذارد.
اندکی اندر باب کودتای ۲۸ مرداد و انقلاب بورژوایی سفید
دو ماهیت طبقاتی متضاد از یک فرد
(محمد رضا شاه)
۱
کودتای ۲۸ مرداد یکی از توطئه های کثیف امپریالیسم امریکا و ارتجاع داخلی (اشرافیت فئودال و روحانی و بورژوازی) بود.
۲
کودتای ۲۸ مرداد
بدترین ضربه را بر جامعه ایران وارد ساخت
۳
حزب بزرگ توده
بهترین سازمان توده های مولد و زحمتکش کشور
در اثر این توظئه نابود شد.
۴
اما همین دربار پهلوی و امپریالیسم
به مثابه جلاد جنبش انقلابی و حزب توده
چند سال بعد
مجبور به اجرای بخش ضد فئودالی برنامه حزب بزرگ توده شد.
۵
همیشه و همه جا
همین است:
جلاد هر انقلاب اجتماعی
ضمنا
مجری وصایای جنبش انقلابی خفته در خون می شود.
۶
انقلاب سفید
چیزی جز بخش ضد فئودالی برنامه حزب توده نبوده است
۷
یاد حزب بزرگ توده
به یاد باد
نفرین به باد
باد
نفرین بر آنکه رسم ستم را نهاد
باد
اندکی اندر باب تزویر و ریا و دروغ و بهانه و غیره
تزویر و ریا و دروغ پایه و اساس عوامفریبی اند.
حریف
۱
تزویر و ریا و دروغ و بهانه و چاپلوسی و خوشخدمتی و غیره
در وهله اول
معلول اند و نه علت
و نه پایه و اساس چیزی
۲
تزویر و ریا و دروغ و بهانه و چاپلوسی و خوشخدمتی و غیره
قبل از همه
معلول سیستم اقتصادی ـ اجتماعی حاکم اند
۳
یعنی ثانوی اند و نه اولین
۴
مثال:
کلفتی و یا کنیزی و یا خدمتکاری
به دلایل مختلف
مثلا به دلیل خستگی، بیخوابی، حواس پرتی، ضعف جسمی و یا وضع روحی و روانی
کاسه و کوزه و گلدان و بشقابی را می اندازد و می شکند.
۵
اگر به کدبانو راستش را بگوید
باید بسته به کیفیت و قیمت کاسه و کوزه وگلدان و بشقاب و غیره
چه بسا یک ماه از دریافت دستمزد بخور و نمیر صرفنظر کند.
۶
به همین دلیل
می گوید:
گربه کاسه و کوزه و غیره را انداخت و شکست.
۷
او دروغ می گوید.
۸
این دروغ او با وعده دروغ کدبانو و دیگر اعضای طبقه حاکمه به توده و کلفت و کنیز و نوکر
تفاوت و حتی تضاد ماهوی دارد.
۹
کلفت و کنیز و نوکر که نمی خواهند و نمی توانند اعضای طبقه حاکمه را بفریبند.
۱۰
تزویر و ریا و دروغ و بهانه و چاپلوسی و خوشخدمتی و غیره
در جوامع طبقاتی
به توده تحمیل می شود.
۱۱
آدم باید خیلی سیر باشد که توده را به خاطر تزویر و تظاهرو ریا و دروغ و بهانه و چاپلوسی و غیره
مزمت کند.
۱۲
همسایه ما دکتر در علم الاشیاء است
در کارخانه ای کار می کرد
حاضر به تزویر و تظاهرو ریا و دروغ و بهانه و چاپلوسی و غیره در مقابل کارخانه دار نشده بود
و پس از یک سال به بهانه ای اخراج شده بود.
آنهم نه در ایران و غیره
بلکه در ناف متروپول های امپریالیستی
۱۳
می گفت:
کارگران و کارمندان حتی غربی و نه مهاجر
برای کارخانه دار
نه تنها از کارگران و کارمندان دیگر جاسوسی می کردند
و موجب اخراج آنها می شدند
بلکه برای خوشخدمتی حتی حوایج جنسی توله های کارخانه دار
را
بر طرف می کردند.
۱۴
آنچه انسان را کند روبه مزاج
احتیاج است احتیاج است احتیاج
۱۴
نان تعیین کننده جان (رفتار و تفکر و احساس و عاطفه و غیره) است.
۱۵
چخوف نمایشنامه رئالیستی ستایش انگیزی در این زمینه دارد.
۱۶
ما ویرایش و منتشرش کرده ایم:
«چقدر آسان می توان در این جامعه ستمگر گشت»
ماهیت آدم ها
۱
جامعه شناسی.
نه جامعه شناختی.
۲
مهم نیست که همنوع از چه دریچه ای وارد بحث می شود.
۳
مهم خود موضوع بحث است.
۴
مهم در این شعار طبقه حاکمه انگل
تبلیغ بی وقفه تفاوت است.
۵
ضمنا
ماهیت انسان ها
در روند تولید و تهیه نان سفره شان
در روند کار آنها
تشکیل می شود.
۶
در روند تهیه نان سفره است
که
ماهیت طبقاتی یکی
دهقانی ـ رعیتی
می شود
و
ماهیت طبقاتی دیگری
فئودالی ـ روحانی
ماهیت طبقاتی یکی
پرولتری
می شود
و
ماهیت طبقاتی دیگری
بورژوایی
۷
ماهیت طبقایت خود را کسی به دست خودش نمی سازد.
۸
کسی داوطلبانه و به میل خود
لقمه نانی برای خود و خانواده اش از کام اژدهایی بدر نمی کشد.
۹
یکی مجبور می شود وارد چاه مستراح مردم شود تا نانی به کف آرد و بخورد
و دیگری بسان مش ترامپ ۱۰ میلیون دلار پول از پدر می گیرد
تا سرمایه گذاری کند و میلاردر شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر