۱۳۹۷ تیر ۲۲, جمعه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۷۰۴)


 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
اندکی اندر باب انعکاس
 (عکس اندازی، عکس برداری)

۱
محتوای این اثر هنری چیست؟

۲
این اثر هنری بیانگر انعکاس ماده در ماده است:
انعکاس آدم در آب است.

۳
انعکاس یکی از تئوری های مهم مارکسیسم ـ لنینیسم است

۴
ببرکت انعکاس
شناخت جهان و مافیها
امکان پذیر می گردد.

۵
به قول مش ولادیمیر لنین
انعکاس
خاصیت ماده است.

۶
یعنی هر چیز
آیینه چیز دیگر است.

۷
واقعیت عینی
ببرکت انعکاس در آیینه مغز عکس می اندازد و شناخته می شود.
 
 
تفاوت به چه معنی است و چرا برای طبقه حاکمه انگل جذابیت جدی دارد؟

۱
ممنون.
دلیل جذابیت تفاوت برای طبقه حاکمه انگل و استثمارگر و استعمارگر
درست در همین رابطه است که شما بدان اشاره کردید.

۲
انسان ها
از مادر
برابر
زاده می شوند.
(ژان ژاک روسو)

۳
لخت و عور
بی همه چیز.
بی ملک و مال و ثروت و قدرت و سرمایه

۴
بعد
هر نوزاد برابر و بی همه چیز
بسته به تعلقات طبقاتی خود
میلیاردر و یا عمله و بنا و دهقان و پیشه ور و پینه دوز می شود.

۵
تفاوت میان نوزادان در آغاز بی تفاوت و برابر
پدیده ای اجتماعی (جامعه ای)
است.

۶
اگر توله های ترامپ در افغانستان به دنیا می آمدند
بسان کودکان مظلوم افغانستان
یا در مکاتب طالبان به زهر ایده ئولوژیکی فوندامنتالیسم مسوم می شدند و با انتحار داوطلبانه
خود را و امثال خود را تکه تکه
می کردند
و
یا
تکه تکه می شدند.

۷
تفاوت میان توله های ترامپ و فرزندان توده مولد و زحمتکش افغانستان
پدیده ای جامعه ای (اجتماعی) است.

۸
این تفاوت خونین
به نفع طبقه حاکمه انگل و استثمارگر و استعمارگر و اشغالگر است.

به همین دلیل شب و روز تبلیغش می کند.

۹
عکس تفاوت
ضد دیالک تیکی تفاوت
تساوی است که شما بدرستی بدان اشاره کردید.

۱۰
توده
طرفدار تساوی است.

۱۱
در ایده ئولوژی توده
شرایط زندگی توله های طبقه حاکمه
نباید با شرایط زندگی فرزندان توده
تفاوت داشته باشد.

۱۲
همه باید کار کنند و از قبل کار خود زندگی کنند و کسی از قبل کار همنوع
به صورت پارازیت و انگل
زندگی نکند.
۱۳
برابری میراث گرانبهاتر از الماس نیاکان ما ست.

۱۴
نیاکان ما در جامعه اشتراکی اغازین
صدها هزار سال در تساوی و برابری بسر برده اند.

۱۵
در هماهنگی و هارمونی با همدیگر و با طبیعت زیسته اند.

۱۶
جامعه فردا
نیز همین خواهد بود:
هارمونی بشریت با همدیگر و با طبیعت

۱۷
کمونیسم = هومانیسم + ناتورالیسم
همبود گرایی (جامعه گرایی) = انسانگرایی + طبیعت گرایی
 
 
جندگی به عوض زندگی

۱
نه.
اجامر امپریالیستی هر کشوری را اشغال کنند
آن را به جنده خانه تبدیل می کنند
و سکنه ان را به درجه جنده ارتقا می دهند و اسمش را صدور آزادی و دموکرسی می گذارند

۲
بعد از بابت جاکشی میلیاردها دلار
به جیب می زنند.

۳
رمز فیلد خودش گفت:
در عراق باید جنده خانه باز کنیم تا جوانانش به عوض زندگی
جندگی کنند.

۴
ما هم با گوش خود شنیدیم
و
با چشم خود دیدیم
که اجنه از اعماق زمین برون آمدند
و جامعه در جنایت و جنون
غوطه ور شد.
اندکی اندر باب ایران و ایرانی
 از 
عهد بوق و بوقلمون
 تا 
عصر چوب و چماق و چپق
 

آسمان ایران پر از فرشته است.
مش هرودوت
 
 
۱
ایران همیشه برای بیگانگان بهشت بوده و برای سکنه اش جهنم.

۲
به همین دلیل مورخ یونانی به این نتیجه توهم آمیز رسیده است.

۳
کسی به اندازه ایرانی جماعت
خود ستیز و خودی ستیز و بیگانه پرست نبوده و نیست.

۴
ایرانی جماعت
جد اندر جد
میهمان نواز اند.

۵
 
مثلا
فلاسفه و علما و فضلای خود 
را
 شقه شقه می کنند
و در بر و بیابان خاوران
جلوی ددان درنده تر از خود می اندازند.

۶
بعد
هزینه کلان از دارایی سکنه بینوای ایران
برای آوردن پزشکی جهت مداوای جلاد جماران از آلمان
برباد می دهند.

۷
و یا با صرف دهها هزار یورو
الاغ های حزب تهوع اور سبز آلمان را که با دختران آواره ایرانی چهل سال جوانتر از خود
حال می کنند
برای عرعررانی به طویله جماران و دانش کاه جمکران دعوت می کنند
و پای منبر آنان
حسابی مستفیض می شوند و عرشاد می گردند
 
 
تأملی از حریف خوداندیشی بر این قصه آقای کاف

۱
آقاى كوينر
در توهم به سر می برد.

الف
۱
اولا آدم شناسى به قصد استثمار همنوعان نيست

۳
شناخت این و آن
نوعی کار بر روی این و آن است.

۴
ضمنا
اسباب مطمئنی برای خودشناسی است.

۵
علاوه بر این به معنی جامعه شناسی است.

۶
شناخت به مثابه کار
دیالک تیکی از ریاضت و لذت است

۷
لذت حاصل از کار
اصیل است و عمیق است و مثبت و سازنده است.

ب

۱
شايد آدم شناسی استثنائا به نيت استثمار همنوع هم باشد.

۲
ولی فقط به عنوان استثناء و نه، قاعده

۳
چون انعکاس جهان و جهانیان در آیینه ضمیر و ذهن ما و در نتیجه، شناخت ما
چه بسا
به صورت عینی صورت می گیرد.

۴
چه بسا روح ما حتی از این انعکاس قلدرمنشانه واقعیت عینی در آیینه ضمیر و ذهن ما
خبر ندارد.

۵
مثال:
حریفی دوست دختری داشت که پشت سر او دوستان دیگری و روابط دیگری هم داشت.
حریف می گفت که به دلیل ساده لوحی اصلا به این قضیه نیندیشیده بود.

این ولی مانع انعکاس حرکات و سکنات دوست دخترش در آیینه ذهن و ضمیر حریف نشده بود.
می گفت:
بعدها پس از جدایی از دوست دختر کذایی
در عالم خواب
همه انعکاسات عینی حرکات و سکنات او
برایش روشن شده بود.
و
ضمنا
به دلایل رازگونه قطع رابطه با او پی برده بود.

یعنی قطع رابطه اش حتی به دست خود حریف نبود.

یعنی دلیل روشنی برای قطه رابطه نداشت.

ولی انعکاساست حرکات و حرف ها و سکنات دوست دختر در آیینه روح و روان او
او رابه قطع رابطه مجبور کرده بود.

۶
تئوری انعکاس
یکی از مهم ترین «زیرتئوری های» تئوری شناخت مارکسیستی است که حکیمی هم اکنون در هلند روی آن کار عرقریز می کند.

پ

۱
دوم
اينكه انديشيدن به چیزی
به معنی تغيير دادن آن چیز نيست.

۲
اندیشیدن
فی نفسه
نمی تواند بانی و باعث انجام کاری باشد.

۳
اندیشیدن اگر در روند کار روی چیزی باشد
مثلا در روند کار آشپزی باشد
می تواند به بهسازی کیفیت غذا منجر شود.
دیالک تیک پراتیک و تئوری
عمل و نظر

۴
یعنی پیش شرط تغییر چیزی
نه
تفکر محض
بلکه شناخت ان چیز است.

۵
شناخت چیزی پیش شرط و پیشمرحله تغییر آن چیز است.

۶
ت
۱
سوم اینکه
تغيير دادن آدم ها صرفاً با انديشيدن به آنها و حتی اندیشیدن با انها (هماندیشی) رخ نمى دهد

۲
تغییر آدم ها هم یکی از همان توهمات معروف است.

۳
آدم ها را می توان وحشی تر، خر تر، خردستیزتر و بدتر کرد
ولی به دشواری می توان اندکی متمدن تر، خردگراتر، خردمندتر و بهتر کرد.

۴
بدبختی ادم بودن هم همین است.
آدم ها چه بسا هرچه پیرتر می شوند
به همان اندازه خرتر می شوند.

۵
چون
شرایط عینی و ذهنی لازم برای تغییر مثبت آدم ها وجود ندارد.

۶
ولی اسباب سقوط فکری و فرهنگی و شخصیتی و اخلاقی و غیره
همه
اماده است

۷
اگر جز این بود
جهان امروز از قراری دیگر بود

۸
در جريان مراوده و ارتباط با آدم ها
شاید بتوانيم انديشه مان رابه آنها بقبولانیم و یا خیال کنیم که قبولانده ایم
و بعد خیال کنیم که با قبول اندیشه ما
تغيير کرده اند.

۷
ولی از خیال تا رئال
فرسنگ ها فاصله است.

من که چشمم نخورد آب
از این آدم ها
 
چرا طبقه حاکمه
مردم را به متفاوت بودن فرامی خوانند؟

۱
تبليغ و تزريق انديشه متفاوت بودن در سطح جامعه
كه از شعارهاى مد روز
هم
شده است
احتمالا به دو دليل زیر است:

الف
۱
دلیل اول
اينكه در فرد اين ذهنيت كاذب را بوجود مى آورد كه خود را تافته جدا بافته از همنوع و جامعه بداند
۲
امروزه افرادى از اين دست را به وفور مى بينيم كه در توهم خودبرتربينى و خودشيفتگى به سرمى برند
بى آنكه تاثير مثبتى در جامعه داشته باشند

۳
در اين حالت فرد يا سرگرم اوهام خويش مى شود كه از دنياى واقعى دور مى افتد
و يا
در بهترين حالت
به خودمحور پندارى مى رسد

۴
در حالى كه اغلب اينان
انگلى بيش نيستند كه بر گرده ديگران نشسته اند و يكه تازى مى كنند .

ب
۱
دليل ديگر آن
سوق دادن افراد به نخبه گرايى و نخبه پسندى است

۲
و ايجاد اين باور غلط در مردم است
كه چرخ امور جهان بدست افرادى خاص به گردش در مى آيد
حریف
 
 
اندکی اندر باب منشاء مادی رقص

۱
درود.
منشاء رقص کار مادی بوده است.

۲
قدمت رقص
به قدمت کار نیاکان زحمتکش ما ست.

۳
رقص
در هر فرمی
همراه همیشگی کار بوده و است و خواهد بود.

۴
البته رقص هم مثل دیگر رشته های هنری و فکری
با گذشت زمان و توسعه و تکامل ابنای بشر
استقلال نسبی کسب کرده است.

۵
امتحانش دشوار نیست:
شروع به انجام کاری همان
و زمزمه آهنگی متناسب با کار و حرکت فیزیکی و فکری متناسب با کار همان

۶
زادگاه مفاهیم (واژه) و اندیشه ها (احکام، نظرات) کار است.

۷
اگر نیاکان ما مجبور به کار برای تولید و تهیه مایحتاج خود نمی شندند
ما حالا همان میمون بودیم که بودیم

۸
انسان در روند کار و در اثر کار
به تفکر و تکلم و هنرورزی قادر شده است

۹
زنده باد کار

۱۰
به همین دلیل انگلجماعت
بدبخت اند
اگرچه نشسته بر تخت اند و به ظاهر خداوندان (صاحبان) رخت اند و بخت اند
 
ادامه دارد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر