تحلیلی از
یدالله سلطان
پور
شکنجه
گر بنا ست بدن ما را به درد و جراحت و ویرانی تهدید کند
تا تسلیم او شویم.
·
دیالک تیک شکنجه گر و شکنجه شونده
بسط و تعمیم دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت است.
·
در این دیالک تیک نقش تعیین کننده
از آن سوبژکت (شکنجه گر) است.
·
درست به همان سان که در دیالک تیک
آهنگر و آهن، نقش تعیین کننده از آن آهنگر است.
·
این آهنگر است که می خواهد به آهن
فرم دهد.
·
فرمی که قادر به اجرای فونکسیون
معینی باشد.
1
·
آهنگر مثلا می خواهد از آهن
استخراج شده از سنگ آهن، آفتابه بسازد تا مؤمنین با آن وضو بگیرند.
·
فونکسیون آفتابه باید متناسب با
شستن دست و پا و رو و غیره باشد.
·
شکنجه گر هم (بسان هر سوبژکتی) روی
شکنجه شونده (بسان هر اوبژکتی) کار می کند تا اطلاعات لازمه را از او استخراج کند.
·
اطلاعاتی که برای طبقه حاکمه مهم
اند.
·
کار به عمل پیش اندیشیده اطلاق می
شود.
2
شکنجه
گر بنا ست بدن ما را به درد و جراحت و ویرانی تهدید کند
تا تسلیم او شویم.
·
در قاموس امید مهرگان، هدف و آماج
سوبژکت (شکنجه گر، آهنگر) نه تغییر هدفمند فرم اوبژکت (نه تولید آفتابه، نه
استخراج اطلاعات لازم از شکنجه شونده)، بلکه به تسلیم واداشتن اوبژکت (آهن، شکنجه
شونده) است.
·
در این ادعای باطل امید مهرگان
ذراتی از حقیقت هست.
·
آهن هم در مقابل آهنگر مقاومت به
خرج می دهد.
·
آهن هم نمی خواهد تسلیم آهنگر شود.
·
هر چیز طبیعی هم به همین سان.
·
چوب هم به آسانی تسلیم نجار نمی
شود.
·
چوب هم در مقابل نجار مقاومت می
ورزد.
·
تهیه چوب از درخت هم آسان نیست.
·
سؤال این است که ایراد بینشی امید
مهرگان چیست؟
3
شکنجه
گر بنا ست بدن ما را به درد و جراحت و ویرانی تهدید کند
تا تسلیم او شویم.
·
ایراد بینشی امید مهرگان خلاصه
کردن کرد و کار سوبژکت در دوئالیسم مقاومت و تسلیم است.
·
به همین دلیل، دیالک تیک سوبژکت و
اوبژکت (دیالک تیک شکنجه) تحریف می شود.
·
شکنجه به درگیری های کودکانه میان
کودکان کوچه و برزن شباهت پیدا می کند.
·
شکنجه ـ در تحلیل نهائی ـ به دوئل
فئودالی مسخره ای شباهت پیدا می کند.
·
شکنجه به دوئل فئودالی از نوع
ایرانی اش شباهت پیدا می کند:
·
یکی از دو طرف دوئل، تا دندان مسلح
است و دیگری خالی دست خالی بندی است.
·
مضحک و کمیک این است که برخی از
اجامر، آش شکنجه را چنان شور می کنند که خان خرفت و کودن و خر هم به فریاد در می
آید:
·
به ادعای برخی از اجامر، شکنجه گر از
تصور شکنجه شونده به هراس می افتد.
·
اگر کسی به «ادبیات» آوانتوریستی
نظر اندازد، متوجه این دروغ آرزوئی ـ تخیلی شاخدار می شود.
·
ترفند ساده لوحانه اجامر این است
که راسیونالیته، هشیاری، بیداری و احتیاط عوامل امنیتی ـ ارتشی را با ترس عوضی می
گیرند و خیال می کنند که شکنجه شونده ها خیلی قدر قدرت اند.
4
شکنجه
گر بنا ست بدن ما را به درد و جراحت و ویرانی تهدید کند
تا تسلیم او شویم.
·
این بدان می ماند که کسی بگوید:
·
«آهنگر بنا ست که با ضرب و شتم آهن، آهن را
به تسلیم وادارد.»
·
این ادعا و استنباط کودکانه نادرست
نیست.
·
هدف و آماج آهنگر اما چیز دیگری
است.
·
هدف و آماج آهنگر تولید آفتابه از
آهن است.
·
آهنگر برای مقاومت و هارت و پورت
آهن، تره حتی خرد نمی کند.
·
امید مهرگان و امثالهم بدین طریق و
با این ترفند، قضیه را لوث می کنند و دست به عوامفریبی می زنند.
5
شکنجه
گر بنا ست بدن ما را به درد و جراحت و ویرانی تهدید کند
تا تسلیم او شویم.
·
اکنون در دوره یکه تازی
فوندامنتالیسم فئودالی ـ اسلامی بهتر می توان به درک این مسئله نایل آمد:
·
اجامر فوندامنتالیستی ـ اسلامی هم
چریک های فدائی فئودالی اند و در سنت آوانتوریسم چپ و راست ایران (فدائیان و
مجاهدین اسلام و خلق) دست به ترور می زنند.
·
طرز رفتار سازمان های امنیتی دول مختلف
با این اجامر صدها بار شدیدتر از طرز رفتار سازمان امنیت شاه است.
·
سازمان های امنیتی دول مختلف، مجبورند
که برای استخراج اطلاعات مربوط به جنایات دیگر، این زباله ها را تحت فشار قرار
دهند.
·
چون در غیر این صورت همزیستی انسان
ها مختل می گردد.
·
عوامل پلیسی و امنیتی مثلا بلژیک و
آلمان و فرانسه و غیره برای خود اینها پشیزی ارزش قایل نیستند، چه رسد به اینکه تسلیم
آنها را به مقام هدف و آماج خود ارتقا دهند.
·
هدف و آماج آنها استخراج اطلاعات
مهم مربوط به ترور است تا وضع جامعه مربوطه مختل نشود.
6
شکنجه
گر بنا ست بدن ما را به درد و جراحت و ویرانی تهدید کند
تا تسلیم او شویم.
·
ایراد بینشی اول امید مهرگان این
است که دیالک تیک شکنجه گر و شکنجه شونده را به شکل دوئالیسم هابیل و قابیل (به
شکل دوئالیسم خیر و شر) بسط و تعمیم می دهد.
·
آن سان که شکنجه گر مظهر شر می شود
و شکنجه شونده، مظهر خیر.
·
این بینش ضد منطقی وقتی رسوا می
شود که سید علی (شکنجه شونده دیروز) به شکنجه گر امروز استحاله می یابد و دوئالیسم
امید مهرگان بلحاظ معنوی ورشکست می شود.
·
حالا معلوم نیست که سید علی و یا
لاجوردی مظهر خیرند و یا مظهر شر.
·
جزو «ما» ی امید مهرگان اند و یا
نیستند.
·
چون هم شکنجه شونده بوده اند و هم
شکنجه گرند.
7
شکنجه
گر بنا ست بدن ما را به درد و جراحت و ویرانی تهدید کند
تا تسلیم او شویم.
·
ایراد بینشی دوم امید مهرگان این
است که دیالک تیک شکنجه گر و شکنجه شونده را به شکل مجرد و انتزاعی مطرح می سازد.
·
در قاموس ضد علمی و ضد تجربی و ضد
منطقی امید مهرگان، هر شکنجه گری پیشاپیش محکوم است و هر شکنجه شونده ای پیشاپیش محبوب
و محق و مطلوب.
8
·
ایراد بینشی سوم امید مهرگان این
است که به دلایل عینی تبدیل شدن شکنجه به متد استخراج اطلاعات کمترین اعتنائی ندارد.
·
سؤال این است که چرا در جامعه بشری
شکنجه به متد استخراج اطلاعات از همنوع بدل می شود؟
·
فکر و ذکر امید مهرگان تجلیل شکنجه
است.
·
فکر و ذکر امید مهرگان تبدیل کردن شکنجه
به معیار معیار ها ست تا بهتر بتواند عوامفریبی کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر