قصه
ی شهر سنگستان
از این اوستا
(1344)
ویرایش و
تحلیل از
ربابه نون
قصه
ی شهر سنگستان
·
این عنوان شعر بلند اخوان است.
·
منظور شاعر از مفهوم «شهر
سنگستان»، جامعه است.
·
از همین عنوان شعر می توان به
محتوای انتقادی ـ اجتماعی این شعر بلند و لبریز از احساس و عاطفه و عشق و اندیشه
اخوان پی برد.
1
دو
تا کفتر
نشسته
اند روی شاخه ی سدر کهنسالی
که
روییده
ـ
غریب از همگنان ـ
در
دامن کوه قوی پیکر
دو
دلجو مهربان، با هم
دو غمگین قصه گوی غصه های هر دوان،
با هم
خوشا
دیگر، خوشا عهد دو جان همزبان، با هم
·
معنی تحت اللفظی:
·
روی شاخه سدر کهنسالی، که در غربت،
دور از درختان سدر دیگر، در دامن کوه تنومندی روییده، دو کفتر قصه گوی غمین و مهربان
با هم و دو جان همزبان با هم، نشسته اند.
2
دو
تا کفتر
نشسته
اند روی شاخه ی سدر کهنسالی
که
روییده ـ غریب از همگنان ـ در دامن کوه قوی پیکر
دو
دلجو مهربان، با هم
دو غمگین قصه گوی غصه های هر دوان (هر دوتا)، با هم
خوشا
دیگر، خوشا عهد دو جان همزبان، با هم
·
در همین بند آغازین شعر، فرم دیالک
تیکی لازم برای محتوای مورد نظر شعر با دقت عظیمی، تعیین می شود.
·
آنچه ساده و پیش پا افتاده می
نماید، به سرمایه فکری، هنری، استه تیکی، سوسیولوژیکی و پسیکولوژیکی عظیم و عمیق
شاعر نیاز دارد:
الف
دو
تا کفتر
نشسته
اند روی شاخه ی سدر کهنسالی
که
روییده ـ غریب از همگنان ـ در دامن کوه قوی پیکر
دو
دلجو مهربان، با هم
دو غمگین قصه گوی غصه های هر دوان (هر دوتا)، با هم
خوشا
دیگر، خوشا عهد دو جان همزبان، با هم
·
راویان این قصه ی غصه دو کفتر اند.
·
انتخاب کفتر به عنوان راوی قصه ی
غصه تصادفی، نسنجیده و بی دلیل نیست:
·
کفتر با بقیه پرندگان فرق دارد.
·
با طبیعت کفتر، انگار کدورت و
دلتنگی ریشه داری عجین شده است.
·
در «لحن» کفتر بغضی انگار می ترکد.
ب
دو
تا کفتر
نشسته
اند روی شاخه ی سدر کهنسالی
که
روییده ـ غریب از همگنان ـ در دامن کوه قوی پیکر
دو
دلجو مهربان، با هم
دو غمگین قصه گوی غصه های هر دوان (هر دوتا)، با هم
خوشا
دیگر، خوشا عهد دو جان همزبان، با هم
·
روایت قصه ی غصه از زبان دو کفتر،
با فرم دیالوگ (گفت و گوئی) تبیین در
رابطه است:
·
می توان گفت که قصه ی غصه اخوان نه
توسط نقال متکلم الوحده ای، نه از قول راوی واحدی، بلکه در فرم گفتگوئی و عملا از
قول دو راوی غمین نقل می شود.
پ
دو
تا کفتر
نشسته
اند روی شاخه ی سدر کهنسالی
که
روییده ـ غریب از همگنان ـ در دامن کوه قوی پیکر
دو
دلجو مهربان، با هم
دو غمگین قصه گوی غصه های هر دوان (هر دوتا)، با هم
خوشا
دیگر، خوشا عهد دو جان همزبان، با هم
·
مشخصه مهم دیگر روایت قصه ی غصه، هماندیشی
مهر آمیز دو کفتر به مثابه راویان قصه است.
ت
دو
تا کفتر
نشسته
اند روی شاخه ی سدر کهنسالی
که
روییده ـ غریب از همگنان ـ در دامن کوه قوی پیکر
دو
دلجو مهربان، با هم
دو غمگین قصه گوی غصه های هر دوان (هر دوتا)، با هم
خوشا
دیگر، خوشا عهد دو جان همزبان، با هم
·
مشخصه نادر و مهم دیگر این قصه ی
غصه، روایت فمینیستی آن است:
·
دو کفتر راوی قصه ی غصه، دو خواهر
اند.
·
پشت این ابتکار و ایده اخوان نیز
تأمل سوسیولوژیکی ـ پسیکولوژیکی عمیقی پنهان شده است:
·
با روایت فمینیستی قصه ی غصه، غصه
شاعر ژرفا و محتوای بکلی دیگری کسب می کند:
·
غصه، انگار هیئت آدمی به خود می گیرد.
·
غصه، انگار فمینیزه و زن واره می
شود.
ث
·
با فمینیزاسیون غصه، غلظت و شدت و
حدت و اصالت آن مضاعف می گردد.
ج
·
خواننده و شنونده شعر، در روند
آشنائی با تفکر هنری ـ استه تیکی ـ اتیکی ـ سوسیولوژیکی ـ پسیکولوژیکی اخوان، نیمه
دیگر جامعه را از دید بکلی دیگر می بیند.
·
ببرکت شعر اخوان، مادران و خواهران
(زنان) جامعه از نو شناخته می شوند.
·
یعنی باز شناخته می شوند.
چ
·
شاید یکی از خصوصیات مهم و منحصر
به فرد شعر اخوان، همین باشد.
·
اخوان، بدین طریق، تبر بر ریشه
سنتی آنتی هومانیستی ـ آنتی فمینیستی حاکم در شعر فرود می آورد:
·
زنان بدین طریق، رادیکال تر،
رئالیستی تر و راسیونالیستی از قبل تعریف و معرفی می شوند:
·
زنان به مثابه نیمه تراژیک (غصه
مند) جامعه و ضمنا به مثابه زبان و بانگ بی
بند قصه های غصه های جامعه تعریف و معرفی می شوند.
ح
دو
تا کفتر
نشسته
اند روی شاخه ی سدر کهنسالی
که
روییده ـ غریب از همگنان ـ در دامن کوه قوی پیکر
دو
دلجو مهربان، با هم
دو غمگین قصه گوی غصه های هر دوان (هر دوتا)، با هم
خوشا
دیگر، خوشا عهد دو جان همزبان، با هم
·
انتخاب درخت سدر در این قصه ی غصه
هم تصادفی و بی دلیل نیست:
·
سدر معمولا درخت برهوت و بیابان
است.
·
برهوت و بیابان با شهر سنگستان ـ
ماهیتا ـ خویشاوند است.
خ
·
سدر علاوه بر این، تنها درختی است
که می تواند عمر هزارساله داشته باشد و به بلندی چهل متر باشد.
·
بدین طریق، میان محتوای تاریخی قصه
ی غصه و کهنسالی درخت سدر به مثابه محل روایت قصه، پیوند منطقی، مادی و تجربی
برقرار می شود.
د
·
غربت درخت سدر نیز با محتوای قصه
سازگار است:
·
غربت همیشه محتوائی از غصه دارد.
·
می توان گفت که میان غربت و غصه،
رابطه دیالک تیکی فرم و محتوا برقرار است:
·
غربت قالبی است که با غصه پر شده
است.
·
اخوان با تردستی و تبحر حیرت
انگیزی این دیالک تیک غربت و غصه را (این دیالک تیک فرم و محتوا را) به شکل دیالک تیک سدر و کفتر (محل روایت و راویان
قصه غصه) بسط و تعمیم می دهد.
·
این لیاقت فکری و استه تیکی و هنری
اخوان، لیاقتی کمیاب و ستایش انگیز است.
ادامه دارد.
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذف