ویرایش و
تحلیل از
ربابه نون
آي مار قهقهه، آيينه ی دلخسته را بردار
چند و چون ـ بشكسته ـ را بردار
خويش را لختي در آن بنگر
دلبر، اي دلبر
چند و چون ـ بشكسته ـ را بردار
خويش را لختي در آن بنگر
دلبر، اي دلبر
اي درونت كُشته ما را
و برونت كُشته ـ با آوازه ـ عالم را
- اي فقط آوازه، ديگر هيچ -
خويش را بنگر، ببين چوني؟
چيستي، آزار يا آزر؟
يا مَهيب خويش خور آذر؟
- اي فقط آوازه، ديگر هيچ -
خويش را بنگر، ببين چوني؟
چيستي، آزار يا آزر؟
يا مَهيب خويش خور آذر؟
·
معنی تحت اللفظی:
·
ای مار قهقهه، که درونت ما را و برونت
ـ به ترفند شهرت ـ عالمی را کشته است.
·
ای مار قهقهه که چیزی جز شهرت نیستی،
نظری بر خویشتن خویش بینداز و ببین، چیستی:
·
آزر بت سازی، مظهر آزاری و یا آتشی
هستی که از هراس انگیزی خویش تغذیه می کند.
·
اخوان در این بند شعر به توصیف مار
قهقهه می پردازد و برای این کار، چندین شناخت افزار دیالک تیکی را توسعه می دهد و
به خدمت می گیرد:
1
اي درونت كُشته ما را
و برونت كُشته ـ با آوازه ـ عالم را
·
اخوان ـ قبل از همه ـ دیالک تیک
نمود و ماهیت، یعنی دیالک تیک ظاهر و ذات را به شکل دیالک تیک درون و برون بسط و
تعمیم می دهد
·
در دیالک تیک نمود و بود (سعدی) و
یا دیالک تیک پدیده و ماهیت (مارکس)، نقش تعیین کننده از آن بود و ماهیت است.
·
هر دیالک تیکی برای خود عالمی
دارد:
2
اي درونت كُشته ما را
و برونت كُشته ـ با آوازه ـ عالم را
·
ماهیت و یا ذات هر چیزی می تواند
در نمودها و ظواهر متفاوت نمودار گردد:
·
نباتات و جانوران از این حقیقت امر،
بهره گیری های درخور به عمل می آوردند:
·
رنگ جانوران، نقش های متنوع اندام آنها،
هیئت ها و فرم های متنوع آنها پدیده هائی
برای ماهیت واحدی اند.
·
ظواهری برای ذات واحدی اند.
·
خزنده ای به عنوان مثال، بسته به
محیط زیست خود، تغییر رنگ می دهد:
·
اگر روی برگ سبزی بنشیند، رنگش سبز
می شود.
·
اگر خزان از راه رسد و برگ، زرد
شود، همراه با تغییر رنگ برگ، رنگ جانور نیز تعویض می شود و زرد می گردد.
·
ماهیت و ذات آن اما همیشه یکسان می
ماند.
·
هشدار دیالک تیک عینی هستی، در این
مورد این است که فریب ظواهر اشیاء، افراد و احزاب را نباید خورد.
3
اي درونت كُشته ما را
و برونت كُشته ـ با آوازه ـ عالم را
·
عکس این هم امکان پذیر است:
·
در نمود واحدی، ماهیت های متفاوت و
حتی متضادی نمودار می گردند.
·
در ظاهر واحدی، ذات های متفاوت و
حتی متضادی عرض اندام می کنند.
·
هم میوه ای می تواند ظاهر گلابی داشته
باشد و هم شیرینی ئی و هم اشیانه پرنده ای.
·
هشدار دیالک تیک ماتریالیستی این
است که فریب ظاهر واحد چیزهای متفاوت را نباید خورد.
·
سؤال این است که چه باید کرد؟
4
·
پاسخ دیالک تیک ماتریالیستی این
است که در دیالک تیک ظاهر و ذات، نقش تعیین کننده از آن ذات است و نه ظاهر.
·
بنابرین، باید از خطه ظواهر گذر
کرد و خود را به اعماق رساند.
·
خود را به اعماق اشیاء، افراد و
احزاب رساند و به کشف ذات آنها نایل آمد.
·
سؤال اکنون این است که تفاوت ظاهر
و ذات چیست؟
·
تفاوت پدیده با ماهیت چیست؟
·
تفاوت نمود با بود چیست؟
5
·
ما برای توضیح مسئله مثالی می
زنیم:
·
نمکدانی را در نظر می گیریم:
·
ظاهر آن می تواند متنوع باشد.
·
نمکدان می تواند فرم سیبی، گلابی
ئی، استوانه ای داشته باشد.
·
رنگ های متفاوت داشته باشد.
·
بزرگ و کوچک باشد.
·
این عناصر را اگر تجرید کنیم به
مقوله ظاهر، پدیده و یا نمود می رسیم.
·
در مقوله فلسفی پدیده همه این
عناصر تجرید یافته اند.
·
وقتی از نمود و یا ظاهر نمکدان سخن
می رود، منظور همین چیزها ست.
6
·
نمکدان اما از مواد شیمیائی معینی تشکیل می یابد:
·
بخش اعظم ساختار آن از اتم های
سیلیسیوم تشکیل می یابد.
·
از کجا می دانیم؟
7
·
دلایل تجربی این حقیقت امر را
اثبات می کنند:
·
اگر نمکدان را آسیاب کنیم، می
بینیم که بخش اعظم آن سیلیسیوم است.
·
نمکدان اما علاوه بر سیلیسیوم، از
اتم های سرب، هیدروژن، اکسیژن، آهن و غیره تشکیل یافته است.
·
سؤال این است که اگر این مواد شیمیائی
را در مد نظر گیریم، به کدام مفهوم فلسفی می رسیم؟
8
·
اگر همه این مواد را در نظر گیریم،
به محتوای نمکدان می رسیم:
·
محتوای نمکدان را اتم های سیلیسیوم،
سرب، هیدروژن، اکسیژن، آهن و غیره تشکیل می دهند.
9
·
ماهیت نمکدان را اما اتم های سیلیسیوم
تشکیل می دهند.
·
چرا و به چه دلیل؟
10
·
به این دلیل که اگر اتم های
سیلیسوم حذف شوند، از نمکدان دیگر اثری باقی نمی ماند.
·
ولی اگر اتم های سرب و آهن و غیره
حذف شوند، خلل تعیین کننده ای در نمکدان وارد نمی آید.
·
فقط عناصر ظاهری آن، مثلا رنگ و
استحکام و غیره آن تغییر می یابد.
11
اي درونت كُشته ما را
و برونت كُشته ـ با آوازه ـ عالم را
·
منظور اخوان را حالا بهتر می توان
درک کرد:
·
ماهیت و ذات مار قهقهه ما را ذله
کرده و ظاهر فریبای آن، عالمی را.
·
این بدان معنی است که مار قهقهه،
ظاهری فریبا دارد.
·
یعنی مار هفت خط و خالی است.
·
بیگانگان را با رنگ و نیرنگ فریب
می دهد و شیفته خویش می سازد.
·
ماهیت مار قهقهه اما ما را به زانو
در می آورد.
·
اکنون معلوم می شود که میان مار
قهقهه اخوان و مار حکایت یاد شده در بخش های پیشین، تفاوت از زمین تا آسمان است.
·
ظاهر مار قهقهه اخوان هراس انگیز
نیست.
·
جذاب و فریبا و دوست داشتنی است.
·
این اما تناقض بزرگی را وارد این شعر
اخوان می سازد.
·
شاید حکایت دیگری از مار قهقهه را
اخوان در مد نظر داشته باشد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر