۱۳۹۴ مرداد ۱۲, دوشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (299)


پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین

بخش هفتم
ماتریالیسم، مارکسیسم و رویزیون در دیالک تیک ماتریالیستی

پیشکش
 به 
 حیدر مهرگان

78
·        شرایط جهان بینانه و شرایط نظری به معنی محدود کلمه، برای این توسعه، ماهیتا با همبازی سه پدیده زیر تشکیل شده بود: 

الف
·        با نفوذ استنباطات معرفتی ـ نظری نئوکانتیانیستی در جنبش کارگری

ب
·        با بازتاب جنبش کارگری در سوسیالیسم کانتیانیزه گر  

ت
·        با اوولوسیونیسم علمی ـ طبیعی (مبتنی بر علوم طبیعی) و علمی ـ اجتماعی (مبتنی بر علوم اجتماعی)    

79
·        شرایط اجتماعی ـ تاریخی این روند از قرار زیر بوده است: 

الف
·        انتقاد از مکانیسیسم در جنبش کارگری 

ب
·        انتقاد از ناتورالیسم در جنبش کارگری 

ت
·        سیکل های بحرانی در بخش اقتصاد 

پ
·        مجموعه وضعیت اقتصادی  

ث
·        تغییرات ساختاری در پایگاه اجتماعی جنبش سازمانیافته ی کارگری  

ج
·        و سرانجام نقطه نظر راجع به «پرولتاریای روشنفکریت» که در سال های 80 و 90 قرن 19 بطرز غلیظی مطرح شده بود:
·        «اضافه تولید روشنفکریت» که به دلیل موقعیت اجتماعی شان علاقه مفرط به نزدیکی به طبقه کارگر از خود نشان می دادند.

80
·        تئوری های مربوط به قدرت دگرگونساز روشنفکریت در این شبکه اجتماعی بخشا مرجحا پذیرفته می شدند  و بخشا از نو توسعه داده می شدند.  

81
·        از فراورده های نظری نئوکانتیانیستی، که ضمنا مستقل از «مسئله اجتماعی» برای حل مسائل معرفتی ـ نظری علوم طبیعی امپیریستی (تجربه گرائی) توسعه داده شده بودند، برای بر آمدن از عهده حل معضل موسوم به روشنفکریت طرفدار طبقه کارگر استفاده می شد.

82
·        انگیزش سیاسی روشنفکریت برای مبارزه در راه تغییرات، بر خلاف انگیزش سیاسی پرولتاریا با پایگاه اجتماعی شان انطباق نداشته است.   

 83
 هرمان کوهن (1842 ـ 1918)
فیلسوف آلمانی
مؤسس مکتب ماربورگی نئوکانتیانیسم

·        کشف اتیک (اخلاق) و «اراده» بلحاظ معرفتی ـ نظری (در تئوری شناخت) تدارک دیده شده بود.
·        آن سان که نقش هرمان کوهن نشان می دهد.
·        (سندکولر، «کانت. سوسیالیسم نئوکانتیانیستی و رویزیونیستی در مارکسیسم و اتیک»، 1974، ص 7 ـ 44)      

الف
·        با تئوری دانش تجربی کوهن (1871) تعریف جدیدی از «چیز در خود» کانت با موفقیت صورت می گیرد.

·        مراجعه کنید به  چیز در خود در تارنمای دایرة المعارف روشنگری    

ب
·        اگر این تصور کانت را شاخص حد و مرز دانش حسی تلقی کنیم که واقعیت و مادیت جهان را به سوبژکتیویته استحاله نمی بخشد، می توان گفت که هرمان کوهن خود دانش تجربی را به مثابه چیز درک کرده است.

ت
·        او حد و مرز دانش تجربی را به عنوان جایگاه شناخت قلمداد می کند.  
        
84
 پاول ناتروپ (1857 ـ 1939)
فیلسوف، پداگوگ آلمانی
مؤسس مکتب ماربورگی نئوکانتیانیسم

·        در اثر پاول ناتروپ تحت عنوان «راجع به استدلال اوبژکتیو و سوبژکتیو در تئوری شناخت» (1887) بروشنی آشکار می گردد که نئوکانتیانیسم با تعریف «مفهوم حد و مرز» به عنوان حد و مرز مفهوم، خیال می کند که راه خروجی از حیص و بیص (دیله مای) ماتریالیسم ـ ایدئالیسم پیدا کرده است:
·        اگر در شناخت، «چیز مستقل از سوبژکتیویته شناخت در نظر گرفته می شود، این بدان معنی است که از سوبژکتیویته، از رابطه تصور شده و تصور کننده، به مثابه محتوای روانگذشت سوبژکتیو او، تجرید می شود.»
·        (پاول ناتروپ، «راجع به استدلال اوبژکتیو و سوبژکتیو تئوری شناخت» ، مجلات ماهانه فلسفی، 23 (1887)، ص 269)

الف
·        خود چیز فقط به مثابه اوبژکت شناخت، موضوع تئوری شناخت است.  

ب
·        چیز به معنی مثبت، قانون است.  

ت
·        چیز به معنی وحدت آهنین است که در آن، تنوع متقابل پدیده ها بطور فکری متحد می شوند و تعیین می شوند (و یا تشخیص داده می شوند.)»
·        (همانجا، ص 271)  

پ
·        ناتروپ بعدها، تقلیل ایدئالیستی اوبژکتیویته را رادیکالیزه می کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر