۱۳۹۴ تیر ۱۵, دوشنبه

سیری در جهان بینی شهریار (9)


سید محمد حسین بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)
تحلیلی از شین میم شین
  
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

·        معنی تحت اللفظی:
·        چون تو ـ تحت تأثیر دعای بینوایان ـ تغییر دهنده سرنوشت هستی، پس جان ما را هم از راه بلای قضا دور بدار.

1
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

·        این بیت شهریار هم بلحاظ منطقی و هم بلحاظ انشائی معیوب است:  

الف
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان

·        اولا قضا و یا سرنوشت هر کسی، اگر سرنوشت باشد، غیر قابل تغییر است.
·        سرنوشت هر کس در روز کذائی الست، با جوهر نامرئی به قلم قضا بر پیشانی اش نوشته شده است.

·        علی ـ اگر حتی خود خدا هم باشد ـ نمی تواند آن را تغییر دهد.
·        اگر شهریار شک داشت، می تواند از مراد و مرشد و ملهم خود، یعنی شخص شخیص خواجه شیراز بپرسد.
·        خواجه صدها بار این خرافه خطرناک را قلدرانه تبلیغ و تحمیل کرده است.  

ب
·        ثانیا علی در ایام حیات هرگز حکم قضا را پاره نکرده و سرنوشت بینوائی را تغییر نداده است.
·        علی نه قضا گردن، بلکه مجری بی چون و چرای احکام قضا بوده است.
·        کسی که در شبی هزار نفر را گردن می زند، مجری احکام قضا ست و نه قضاگردان.

ت

·        علی خودش از فرط بینوائی و عذاب وجدان چه بسا به مطب روانپزشکانی به نام چاه های کور و کر و الکن رجوع می کرد تا به تخلیه روانی خود نایل آید.
·        تا اجنه درونی خود را آرام سازد.

·        مراجعه کنید به آرامش در حضور دیگران، به قلم گوهرمراد.

پ
·        علی تنها کار مثبتی که انجام داده، بخشیدن انگشتری به گدائی بوده است.

·        تازه معلوم هم نیست که این کار را کرده باشد.
·        چون قلم از دیرباز به دست طبقه حاکمه است و طبقه حاکمه هر گنجشکی را می تواند رنگ زند و به عنوان بلبل به همه کس در همه جا بفروشد.

ث
·        یکی دیگر از گنجشک های طبقه حاکمه این است که علی به هنگام خلافت شب ها به خانه زنان بیوه می رفت، به آنها یارانه می داد و با بچه های شان بازی می کرد.

ج
·        سید علی هم اکنون همین کار را بهتر از علی انجام می دهد:
·        سید علی پدران و برادران نان آور را دسته دسته به دار می کشد و بعد به یتیمان و بیوگان نه شبانه بلکه در روز روشن یارانه می دهد.

ح
·        سید علی که به محض تولد، «یا علی» گفته، شبانه به خانه کسی نمی رود تا ضمن احوال پرسی از بیوه ها، با بچه های شان بازی کند.
·        سید علی برای بچه های شان کودکستان دایر کرده تا اصول شرع انور بیاموزند و منور شوند.
·        ضمنا سید علی و سید حسین و کوسه و کروب هم همه از دم شاعر اند.

خ
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

·        ثالثا اصطلاح «گرداندن راه آفت قضا» به احتمال قوی درست نیست.
·        راه را معمولا می بندند، باز می کنند، هموار و یا ناهموار می کنند.

2
چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را

«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنائی، بنوازد آشنا را»

·        معنی تحت اللفظی:
·        برای چه بسان نی از نوای شوق علیدم بزنم (؟)، وقتی که زبان غیب می تواند این نوا را بهتر بنوازد:
·        «همه شب امیدم این است که نسیم سحر پیام آشنائی ببرد و یا بیاورد   و آشنا را نوازش دهد.»  

·        شهریار ظاهرا عاشق علی است و از فرط عشق علی نی شده و دمبدم از شوق علی دم می زند.
·        نفرین بر ثریا، آن ضعیفه جفاکار که دیر کرد و فرزند حیدر بابا را عاشق علی کرد.

·        از دست علی هر کاری برمی آمد، مگر فونکسیون معشوق.

·        علی که نمی تواند برای فرونشاندن شوق شهریار کرشمه و عشوه بریزد.


·        مظهر عشوه و کرشمه حی و حاضر  در زمان حیات شهریار، احمد بامداد بوده است و نه علی ابن ابیطالب:  

نمی توانم زیبا نباشم
عشوه ای نباشم در تجلی جاودانه
چنان زیبایم من
که گذرگاهم را بهایی نا به خویش (؟)  آذین می بندد
...
چنان زیبابم من
که الله اکبر
وصفی است ناگزیر
که از من می کنی.



·        «ای یاوه، یاوه»، شهریار.
·        عشوه در کوزه و تو دور جهان می گردی.

3
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن، چه خوش است شهریارا

·        معنی تحت اللفظی:
·        شهریارا از نوای مرغ حق در دل شب بشنو، که غم دل به دوست گفتن چقدر خوش است.

·        این بیت واپسین غزل شهریار تبریز و یا در حقیقت خواجه شیراز است.

4

ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن، چه خوش است شهریارا

·        در قاموس شهریار مرغ یاحق (؟)  در دل شب مشغول راز و نیاز با خدا ست.
·        ضمنا این راز و نیاز مرغ یاحق با خدا و یا با علی خوش است.

·        این کرد و کار شهریار اما به چه معنی است؟

5
·        این کرد و کار شهریار به معنی ناتورالیزه کردن خرافات اجتماعی است:
·        همانطور که مؤمنین در دل شب با خدا و یا با علی راز  و نیاز می کنند تا خدای کذائی خام و نرم شود و قلم عفو بر گناهان شان کشد و آرزوهای چه بسا پلید شان را بر آورده سازد، به همان سان هم مرغ یاحق با خدا و یا با علی راز و نیاز می کند.
·        بیشک مرغ «یاحق» هم مرتکب معصیت شده و نیاز به عفو و بخشش دارد.
·        از خدای قهار اسلام بعید نیست، که مرغ ها را هم به دست جلاد جهنم بسپارد.

6

·        ما تاکنون فقط مرغ حق را می شناختیم و پرویز یاحقی ویولون زن را.

·        مرغ یاحقی را احتمالا شهریار اختراع کرده است.

·        دلیلش شاید این توهم باشد که مرغ حق، یاحق می گوید.

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر