جمعبندی
از
مسعود
بهبودی
1
کارل مارکس
شما
مرا ـ با لبخندی بر لب ـ می نگرید و میپرسید:
«دستاورد
ما از این شرم چیست؟»
از
"شرم" نمیتوان انقلاب ساخت.
شرم
خود انقلاب است
شرم گونه ای از خشم است، که درون را نشانه میرود
و هنگامی که ملتی یکپارچه براستی شرمگین شود،
شیری
را خواهد مانست،
که
تن خود را پیش از جهیدن، درهم می کشد.
2
اینجا
بحث بر سر شعری و یا مطلبی از اهل عرفان بوده است.
هدف
نشان دادن نقش شعور کاذب بوده است.
شعور
کاذب نه منشاء سوبژکتیف، بلکه اوبژکتیف دارد:
از
وجود اجتماعی طبقه معینی سر چشمه می گیرد.
احتمالا
همانجا به این
دیالک
تیک وجود و شعور
اشاره شده است.
3
جوک و یا لجن؟
جوک و یا خود افشاگری؟
جوک و یا ماهیت خود افشاگری؟
با تماشای لجن که بر لب کسی گل لبخند نمی روید.
با تماشای لجن آدم فقط تهوعش می گیرد
و یا در بهترین حالت، تفش می گیرد تا بیندازد
و شرم زده ـ شرم کنان ـ بگذرد.
داریم سقوط می کنیم
با سرعتی عجیب
و راه چاره نمی دانیم.
4
قیصرامین پور
الفبای درد از لبم مي تراود
نه شبنم ، كه خون از شبم می تراود
سه حرف است ، مضمون سی پاره دل
الف، لام، ميم از لبم مي تراود
چنان گرم هذيان عشقم كه آتش
به جاي عرق از تبم می تراود
ز دل بر لبم تا دعايي برآيد
اجابت ز هر « يا رب»م مي تراود
ز دين ريا بي نيازم، بنازم
به كفري كه از مذهبم می تراود
5
دکتررسا
لذت عمردر آن است که سرمایه ی خویش
صرف آسایش خلق و کرم و داد کنی
6
معیار و اسباب درک و اثبات اندیشه ای،
محک تجربه
(پراتیک و عمل و آزمون آزمایش)
است
و نه پیدا کردن کسی از جنس کذائی خویش.
7
پدر شاملو و خودش از طرفداران نازیسم (هیتلریسم) بودند
و کم مانده بود که بدست متفقین تیرباران
شوند.
به قول خودش در کتاب دکتر خصوصی اش.
نورالدین سالمی.
اشعار شاملو چپنما ست ولی به تبلیغ ایدئولوژی
فاشیسم اختصاص دارد.
فاشیسم و همشیره اش ـ فوندامنتالیسم ـ اما
عوامفریب اند.
به همین دلیل شاملو
برای ارانی و روزبه و سیامک و کیوان و وارطان
توده ای هم
که ذره ذره وجودشان ضد فاشیستی بوده،
مرثیه می سراید.
در ایران از روشنگری علمی و انقلابی خبری نبوده
و سطح دانش نظری خیلی عقب مانده است
و کشف ماهیت آدم ها به همین دلیل دشوار است.
8
مبالغه نکن، حریف.
خیلی از هموطنانت تنها چیزی که ندارند، وطن
است.
وطن را دیری است که فروخته اند، چلوکباب
خریده اند و خورده اند.
وطن پرستان حقیقی، کسانی اند که
حتی وجبی خاک برای خفتن بر روی آن ندارند.
اگرچه وجب به وجب خاک وطن
به خون شان آغشته است.
خیلی ها املاک و مستغلات و مال و منال و
اعتبار و نفوذ و نام خود را
می پرستند و آن را وطن پرستی جا می
زنند.
9
شاملو
منگراترین شاعر ایران است.
حریف حتی آهی از احمد نمی تواند پیدا
کنند که
«من» شخصی شخص شخیص ایشان
در کانون آن قرار نداشته باشد.
منگرائی
(و
بطور کلی مطلق کردن فرد در مقابل جمع، منفرد و خاص در مقابل عام)
یکی شاخص های اصلی ایدئولوژی شاملو ست
که در مکاتب همه فلاسفه متعلق به طبقات
اجتماعی واپسین
به چشم می خورد.
اشعار شاملو را باید بطور عینی و علمی تحلیل
کرد
و نه با توجه به تعداد هواداران او در طیف گندیده
ی موسوم به طبقه متوسط
10
ای عارف غافل،
دیری است که دیگر از این خبرها نیست.
آخر الزمان است و جهان و مافیها وارونه و پا
در هوا ست:
اجامر از عیوب عیان خویش، نردبام معراج به
قله قدرت و «پیشرفت» می سازند
و به
کسب سریع و برق آسای شهرت و ثروت می رسند.
افشای خود خواسته ی عیوب خویش
وسیله مطمئنی برای فخر و محبوبیت و شهرت خیلی
ها شده است.
خیلی از سیاستمداران به منشی بازی خود
در رسانه ها فخر می فروشند
و پریس هیلتون
امروزه معروفتر از آلبرت اینشتین است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر