۱۳۹۳ فروردین ۳۰, شنبه

نقل قول هائی از این و آن (167)

در آن عبور از صحرای برهوت متوجه شدم هیچ چیز زیباتر از این آزادی انفرادی نیست.
 سرچشمه:
صفحه فیسبوک
اعظم
سنگزاد 

·        آزادی انفرادی نه آزادی واقعا موجود، بلکه «آزادی» کذائی  انتزاعی و خیالی است، اعظم جان.
·        حتی خالق رمان «زوربای یونانی»  می دانست که آزادی در گرو مقاومت و مبارزه ی طبقاتی است.

1
·        آزادی یعنی شناخت جبر و یا ضرورت.
·        آدمی به اندازه همین شناخت و شعورش مختار و یا آزاد است.
·        به همین دلیل خر نمی تواند مختار باشد، چه رسد به خودمختار و یا مستقل.
·        فرق هم نمی کند که شعار «استقلال ـ آزادی ـ جمهوری اسلامی» را عرعر بکند و یا نکند.

2

·        آزادی فقط در پیوند دیالک تیکی با ضرورت معنی دارد.
·        دیالک تیک دیر آشنای جبر و اختیار که حتی خواجه خرد ستیز شیراز از آن خبر داشت.

رضا به داده، بده وز جبین گره بگشا
که بر من و تو در اختیار نگشاده است.

·        معنی تحت اللفظی:
·        به رزق و روزی مقرره تمکین کن و دست از اعتراض بردار.
·        برای اینکه در اختیار (آزادی) به روی بنی بشر بسته است.

آش کشک خالته.
بخوری ـ نخوری پاته.

·        این یعنی فرمان آهنین خواجه در زمینه تمکین به جزم مذهبی موسوم به «مشیت الهی»!

3

·        بنی بشر اما اصولا و اساسا همیشه در لابلای دیوار های جبر (ضرورت) عینی (به آذین) زندگی، حرکت و کار می کند.
·        از جبر عینی گزیر و گزیری امکان پذیر نیست.
·        منکران جبر عینی آنارشیست ها هستند که از سر تا پای شان خریت می تراود.

4

·        نیاکان ما که تازه از جهان جانوران جدا شده بودند، به قول حریفی به نام انگلس، به اندازه جانوران «آزاد» بودند.
·        بعد در روند کار در گذر از تنگه تنگ دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت به تفکرو تکلم و شناخت و شعور رسیدند و حیطه اختیار خود را اندک اندک گسترش دادند.
·        روند خجسته ای که همچنان و هنوز در گذر از هفت خوان های مهیب و دشوار ادامه دارد.

پایان

۲ نظر: