۱۳۹۳ اردیبهشت ۶, شنبه

سیری در شعر «عصیان بندگی» از فروغ فرخزاد (6)


فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
عصیان 
(۱۳۳۶)  
تحلیلی از شین میم شین


·        این شعر فروغ تحت عنوان «عصیان بندگی» در سال 1336 یعنی حداکثرش در 23 سالگی شاعر سروده شده است.
·        بعد از این شعر دو شعر عصیانی دیگر تحت عناوین «عصیان خدائی» و «عصیان خدا» سروده خواهد شد.
·        عصیان خدائی را مورد تأمل و تحلیل قرار داده ایم و منتشر کرده ایم.
·        اکنون با تحلیل «عصیان بندگی» آغاز می کنیم و اگر بخت یار باشد، به تحلیل « عصیان خدا»  کمر خواهیم بست.
·        دلیل اینکه چرا تحلیل خود را با عصیان بندگی آغاز نکرده ایم، این است که تحلیل اشعار و افکار این و آن برای ما نه امری دلبخواهی و ارادی، بلکه چه بسا امری جبری و تحمیلی است.

بر لبانم سایه ای از پرسشی مرموز
در دلم دردی است بی آرام و هستی سوز

راز سرگردانی این روح عاصی را
با تو خواهم در میان بگذاردن امروز

·        معنی تحت اللفظی:
·        پرسشی مرموز بر لبانم سایه افکنده و دردی بی تاب و هستی سوز دلم را به آشوب کشیده است.
·        امروز می خواهم راز آشوب درونی خود را به مثابه روحی عاصی با تو در میان بگذارم.

1
بر لبانم سایه ای از پرسشی مرموز
در دلم دردی است بی آرام و هستی سوز

·        فروغ در این بیت، نخست دیالک تیک داخلی و خارجی (درونی و برونی) را به شکل دیالک تیک لب و دل بسط و تعمیم می دهد.

2
·        بعد دیالک تیک فرم و محتوا را به شکل دیالک تیک لب و سایه پرسش از سوئی و دیالک تیک دل و درد از سوی دیگر بسط و تعمیم می دهد.

3
بر لبانم سایه ای از پرسشی مرموز
در دلم دردی است بی آرام و هستی سوز

·        بعد به توصیف پرسش و درد می پردازد:
·        پرسش شاعر مرموز است.
·        پرسش شاعر مبهم و مه آلود است.
·        یعنی برای درک آن باید کلید رمزی تهیه شود.
·        درد شاعر دردی به خود تپنده و سوزناک است.

4
راز سرگردانی این روح عاصی را
با تو خواهم در میان بگذاردن امروز

·        شاعر در این بیت خود را به روحی عاصی تشبیه می کند.
·        روح عاصی سرگردان.
·        روحی کولی صفت، بی آرام و بی تاب و بی قرار.
·        روحی از جنس ارواح سرگردان در آثار شکسپیر.
·        روحی سرکش، پریشان، بی قرار و رازمند.

5
راز سرگردانی این روح عاصی را
با تو خواهم در میان بگذاردن امروز

·        شاعر اکنون می خواهد که راز این روح سرگردان را، یعنی راز خود را با خدا در میان نهد.
·        فروغ بدین طریق دیالک تیک فراز و فرود را به شکل دیالک تیک خدا و انسان، خدا و خود بسط و تعمیم دهد.
·        بدین طریق می توان به جهان بینی فروغ پی برد:
·        فروغ به وجود خدای ماورای طبیعی، خدای ماورای اجتماعی ایمان دارد.
·        فروغ بلحاظ جهان بینی ایدئالیست است.
·        ایدئالیستی عاصی است.

گر چه از درگاه خود می رانی ام، اما
تا من اینجا بنده، تو آنجا خدا باشی،

سرگذشت تیره من سرگذشتی نیست
کز سرآغاز و سرانجامش جدا باشی

·        معنی تحت اللفظی:
·        اگرچه مرا از درگاه خود می رانی، ولی تا زمانی که تو خدا باشی و من بنده باشم، سرگذشت من، سرگذشتی نخواهد بود که تو از آغاز و انجام آن جدا باشی.

1
·        فروغ در این دو بیت، اولا دیالک تیک فراز و فرود را به شکل دیالک تیک خدا و بنده بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن فراز (خدا) می داند.
·        این نقش را با پیگیری تام و تمام تا آخر همین شعر به رسمیت می شناسد و مبنای گفتگوی عصیان آمیز و انتقاد آمیز خود با خدا قرار می دهد.

2
·        فروغ عملا خود را بنده تلقی می کند و نه آزاد.
·        ضمنا خدا را تعیین کننده سرگذشت خویش از آغاز تا انجام می داند.
·        فروغ بلحاظ جهان بینی فرق ماهوی با مذهبیون دیگر ندارد.

·        تنها فرقی که فروغ با بقیه مذهبیون دارد، رادیکال اندیشی و عصیان او ست.

·        مذهبیون عادی هم هر از گاهی عاصی می شوند و کفر می گویند.
·        این اما پدیده ای استثنائی است.
·        در حالیکه عصیان فروغ، نه استثناء، بلکه قاعده است.
·        فروغ زنی رادیکال اندیش و عاصی است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر