۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۰, چهارشنبه

استالینیسم (27)


پروفسور دکتر ورنر هوفمن
برگردان میم حجری

فصل چهارم
فنومنولوژی استالینیسم شوروی

بخش اول
پراتیک قدرت (حکومت) 

عرصه دوم
رابطه «پیشاهنگ» پرولتری با «متحدین» اجتماعی

عرصه سوم بروز تضاد
2
ادامه

21
·        از بین بردن تصحیحگرهای مؤسساتی (نهادین) و سرکوب هر انتقاد در بی هراسی از مجازات، تخریب پیوند زنده و پویا میان رهبر و پیروان و کسب استقلال نسبی از سوی قدرتمندان، کنترل همیشه ضرور رهبران را به کنترل رهبران بوسیله رهبران مبدل می سازد.

22
·        و چنین کنترلی بناچار فرم مبارزه بر سر قدرت به خود می گیرد.
·        مبارزه ای که افراد بیرون از گود، اغلب نمی توانند برای آن هسته عینی پیدا کنند و رهبران پائین رتبه، در این مبارزه سعی می کنند، تا دیر نشده جناح قوی تر را تشخیص دهند و به طرفداری از آن سینه سپر کنند.

23
·        در این مبارزات بر سر قدرت، روابط متنوع یک جامعه در حال گذار فی نفسه بغرنج، به مناسبات ساده «دوست ـ دشمن» کلیشه بندی و شابلونیزه می شوند.

24
·        و تصفیه ی حزبی (که لنین بمثابه وسیله ای برای آزاد سازی حزب از عناصر سود جو تلقی می کرد)، در زمان استالین، هم در اتحاد شوروی و هم در کشورهای دیگر به سلاحی ـ اغلب ـ برای از سر راه برداشتن رقیب شخصی بدل می شود، آنهم نه فقط میان فونکسیونرهای بالا، بلکه در ارگان های پائینی نیز.
·        (لنین، «مجموعه آثار»، جلد 30، ص 47)

25
·        در کوره این تصفیه های لاینقطع است که تیپ فونکسیونر استالینیستی بین المللی با مشخصات زیر تشکیل می شود:

الف
·        سوگند خورده بر خط مشی مسلط  در حزب

ب
·        سر به زیر در نظرمندی.

ت
·        عاری از وسواس و شک و تردید.

پ
·        بلحاظ شخصی، حاضر به از جان گذشتگی در راه «وظیفه» و درست به همین دلیل، مصم به خودپائی و تغییر ناپذیری در مقابل همسانان خود در  دوره های بحرانی.

·        (خودپائی را به معنی پاییدن خویشتن، گوش به زنگ و حواس جمع اوپورتونیستی بودن بکار می بریم.
·        خودپائی نتیجه برسمیت شناسی اوپورتونیسم به مثابه شیوه زیست است.
·        خودپائی به معنی امحای پیشاپیش هویت و شخصیت شجاع و مستقل خویش است. مترجم)  

ث
·        با حساسیت یک زلزله سنج در قبال زلزله های مقدر در عرصه مناسبات حکومت (قدرت)

ج
·        طالب وفاداری ایدئولوژیکی بودن.

ح
·        عاری از استقلال و خود مختاری بودن.

خ
·        و به چندین لحاظ، عاری از موضع شخصی استوار و مستحکم بودن.

26
·        چنین مهارت شگفت انگیزی در زمینه تغییر سریع نظر و موضع و پذیرش بی درد سر انبوهی از نظرات کاملا متضاد با نظرات قبلی خویش، حداقل در مورد افرادی از اروپای غربی که پس از جنگ جبهه عوض کردند، دیده شده است.

27
·        البته هرگز نباید فونکسیونر استالینیستی نمونه وار (تیپیک)  را با فونکسیونرهای احزاب کمونیست ـ بطور کلی ـ و قبل از همه در کشورهای غیر سوسیالیستی یکسان تلقی کرد.

28
·        ایمان خلل ناپذیر نمونه وار و شهامت و فداکاری غول آسائی که اعضا و فعالین احزاب کمونیست در کشورهای غیر سوسیالیستی و چه بسا تحت شرایط پیگرد بی امان از خود نشان داده اند و نشان می دهند، سزاوار همه احترامات عالیه انسانی است.

ادامه دارد.

۱ نظر: