۱۳۹۳ اردیبهشت ۶, شنبه

سیری در گلستان سعدی (116)


 سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت دوازدهم
(گلستان با ب اول، ص 32 ـ 33) 
تحلیلی از شین میم شین
  
·        یکی از پادشاهان پیشین، در رعایت مملکت سستی کردی و لشکر به سختی داشتی.
·        لاجرم دشمنی صعب روی نمود.
·        همه پشت بدادند.

چو دارند گنج، از سپاهی دریغ
دریغ آیدش دست بردن به تیغ

·        یکی از آنان را که غدر (بی وفائی، پیمان شکنی)  کردند، با من دوستی بود.

·        ملامت کردم و گفتم:
·        «دون است و بی سپاس و سفله و ناحق شناس که به اندک تغیر حال از مخدوم قدیم برگردد و حقوق نعمت سالیانی در نوردد.»

·        گفت:
·        «ار به کرم معذور داری، روا باشد، که اسبم بی جو بود و نمد زین به گرو و سلطان که به زر بر سپاهی بخیلی کند، با او به جان جوانمردی نتوان کرد.»

زر بده، مرد سپاهی را، تا سر بنهد
وگرش زر ندهی، سر بنهد در عالم

اذا شبع الکمی یصول بطشا
و خاوی البطن، یبطش بالفرار
سربازان شجاع اگر سیر باشند، دست به حمله می زنند
و اگر گرسنه باشند، پا به فرار می گذارند.

پایان 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر