۱۳۹۳ فروردین ۳۱, یکشنبه

دیالک تیک پیوست و گسست (4)


(دیالک تیک تداوم و شکست، استمرار و انقطاع)
پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان شین میم شین

III
پیوست و گسست در علوم طبیعی مدرن

 ورنر هایزنبرگ (1901 ـ 1976)
مؤسس و کاشف رابطه نادقیق و یا نامعین (در سال 1927)
حکم فیزیک کوانتومی، مبنی بر اینکه دو مقدار اندازه گیری شده یک ذره را نمی توان همیشه مستقل از یکدیگر تعیین کرد.
رابطه نا معین از نارسائی در روندهای اندازه گیری ناشی نمی شود، بلکه علت اصولی دارد.
  
·        علوم طبیعی مدرن بطور روز افزونی صحت نظریه ماتریالیستی ـ دیالک تیکی وحدت پیوست و گسست را در کلیه اوبژکت ها، روندها، سیستم ها و غیره تأیید و تصدیق می کنند.
·        علوم طبیعی نشان می دهند که پیوست (تداوم مندی) پدیده های طبیعی معین، اغلب بر میکروپدیده های مجزا مبتنی است:

1
·        مثلا خصلت پیوسته گازها و مایعات، مشروط به پیوند اتم ها و مولکول های مجزا ست.

2
·         خصلت پیوسته هر تأثیر فیزیکی مبتنی بر روندهای ذره ای مجزا ست و گسست (عدم تداوم) آنها، مشروط به کوانتوم تأثیر ذره ای است.

3
·        دوئالیسم ذره ای ـ موجی نیز حاکی از وحدت دیالک تیکی پیوست و گسست است.

4
·        توسعه و تکامل انواع بیولوژیکی نیز وحدتی از تغییرات پیوسته و تقریبا نامرئی و تحولات گسسته و جهشی (موتاسیون ها و غیره) است.  

5
·        هر طرز تفکری که در تئوری و پراتیک، پیوست را در گسست خلاصه می کند و یا گسست را در پیوست خلاصه می کند، بدلیل وحدت ناگسستنی پیوست و گسست بطلان خود را بزودی برملا می سازد.

6
·        اما در چارچوب تأملات و کاربردهای عملی معینی، امکان آن وجود دارد که روابط پیوسته در تقریب های دلبخواه، بمثابه روابط گسسته مطرح شوند و یا برعکس.

7
·        در سال های اخیر در رابطه با دشواری های معینی که تئوری کوانتومی میدان ها در مورد ذرات نقطه ای شکل (فاقد انبساط) دارد، گمان می رود که مکان و زمان (مکان و زمان فیزیکی. مترجم) نیز کوانتومی باشند، یعنی از کوچکترین و تقسیم ناپذیرترین عناصر تشکیل یافته باشند.

8
 ویکتور آمبارزومیان (1907 ـ 1996)
فیزیکدان و ستاره شناس ارمنی
مؤلف آثار بسیار

·        هایزنبرگ پیشنهاد ثابت طولی عمومی (S = 2,81.10-13 cm) و مؤلفین دیگر، از آنجمله آمبارزومیان و ایواننکو از ثابت زمانی به بزرگی (s 10-22) تا (10-24 s) سخن گفته اند.   

9
·        سرنوشت این فرضیه ها هرچه باشد، معنی فلسفی آنها در مورد مسئله جاری عبارت از این خواهد بود که در عالم میکروفیزیکی، در مقایسه با قانونمندی های جهان ماکروفیزیکی که برای انسان ها بطور بیواسطه قابل مشاهده اند، قانونمندی های کیفی دیگری حاکمند.

10
·        این نظر یکی از شرط های اصلی برای حل مسئله پیوست و گسست است.

11

·        این نظر تز ماتریالیسم دیالک تیکی را مورد تأیید قرار می دهد که حل این مسئله تنها بر مبنای آموزش دیالک تیکی راجع به وحدت تغییرات کمی و کیفی امکان پذیر است.

·        انگلس در این باره می نویسد:
·        «اتمیسم جدید با همه انواع قبلی از این نظر تفاوت دارد که آن ادعا نمی کند که ماده صرفا گسسته است، بلکه بر آن است که بخش های گسسته مراحل مختلف (اتم های اتر، اتم های شیمی، اجرام، اجسام جهانی) نقاط گرهی مختلفی اند که شیوه وجودی کیفیتا مختلف ماده عام را مشروط می سازند.»
·        (مارکس و انگلس، جلد 20، ص 552)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر