سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
آوا
(1336)
·
در گذرگاهی چنین باریک
·
در شبی این گونه دل افسرده و تاریک،
·
کز هزاران غنچه ی لب بسته ی امید
·
جز گل یخ، هیچ گل در برف و در سرما نمی روید،
·
من چه گویم تا پذیرای کسان گردد؟
·
من چه آرم تا پسند بلبلان گردد؟
·
من در این سرمای یخبندان چه گویم با دل سردت
·
من چه گویم ای زمستان، با نگاه قهرپرورده ات؟
·
با قیام سبزه ها از خاک
·
با طلوع چشمه ها از سنگ
·
با سلام دلپذیر صبح
·
با گریز ابر خشم آهنگ،
·
سینه ام را باز خواهم کرد
·
همره بال پرستوها،
· عطر پنهان مانده ی اندیشه هایم را
·
باز در پرواز خواهم کرد
·
گر بهار آید
·
گر بهار آرزو روزی به بار آید ،
·
این زمین های سراسر لوت
·
باغ خواهد شد
·
سینه ی این تپه های سنگ
·
از لهیب لاله ها پر داغ خواهد شد
·
آه، اکنون دست من خالی است
·
بر فراز سینه ام جز بُوته هایی از گل یخ نیست!
·
گر نشانی از گل افشان بهاران باز می خواهید
·
دور از لبخند گرم چشمه ی خورشید،
·
من به این نازکنهال زردگونه بسته ام امید
·
هست گل هایی در این گلشن که از سرما نمی میرد
·
و اندرین تاریک شب تا صبح
·
عطر صحرا گسترَش را از مشام ما نمی گیرد.
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر