۱۳۹۱ خرداد ۵, جمعه

مکثی و بحثی روی کلمات قصار این و آن (97)

امیدت که تمام می شود چه می شود؟
هیچ!
فقط می فهمی که به اندازه تمام وقتی که امید داشته ای، سر کار بوده ای!!
فرشاد
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
مرجان ایوبی


• ما برای درک منظور فرشاد به تجزیه گفتار ایشان می پردازیم تا تحلیل آن تسهیل شود:

حکم اول
امیدت که تمام می شود چه می شود؟

• منظور فرشاد از «اتمام امید» چیست؟

• برای پاسخ به این پرسش باید پرسید:
• منظور فرشاد از امید چیست؟

• فرشاد ظاهرا مفهوم امید را به معنی انتظار بکار می برند.
• از این رو از اتمام امید سخن می گویند.

• عوام وقتی که از کسی انتطاری داشته اند و انتظارشان برآورده نشده، از قطع امید سخن می گویند.


حکم دوم
امیدت که تمام می شود چه می شود؟
هیچ!

• فرشاد با مفهوم «هیچ» به تحقیر امید و اتمام امید می پردازند و صحت حدس ما را تأیید می کند:
• اتمام انتظار بنظر فرشاد حادثه مهمی نیست و با هیچ برابر است.

حکم سوم
فقط می فهمی که به اندازه تمام وقتی که امید داشته ای، سر کار بوده ای!!

• فرشاد در این حکم، رهاورد امید و در واقع انتظار داشتن را به اطلاع خواننده و شنونده می رسانند:
• امید و یا انتظار داشتن بنظر ایشان به معنی علافی است.

• تنها حسنی که امید و یا انتظار و یا اتمام امید و انتظار دارد، وقوف به علافی خویش در تمامت مدت امید و انتظار است و اگر کسی پیگیر باشد، توبه کردن از امید و انتظار است!


• امید فقط به معنی انتظار سرشته به آرزو این چنین حقیر و بیهوده و و رقت بار است.

• امید به معنی بکلی دیگری هم می تواند وجود داشته باشد که نه «تمام می شود» و نه اتمام آن برابر با هیچ است و نه امیدواری به معنی «سر کار بودن» و علافی است.

• امید می تواند برخلاف امید مورد نظر فرشاد، بر خلاف انتظار منفعل، اولا امیدی کوشا و فعال باشد،، ثانیا دیالک تیکی از ضرورت و تصادف باشد.


• مثال:
• حرارت دادن آب به امید جوشاندن آن و تهیه چای، امیدی از این دست است:

1
• امیدی کوشا و فعال است.
• یعنی تهیه آب و اجاق و هیزم و کبریت و کتری را پیش شرط قرار می دهد.

• چون با تماشا کردن آب، نمی توان به جوشیدن آن امید داشت!


2

• ثانیا جوشیدن آب در صد درجه سانتیگراد در فشار جو، امری جبری و ضرور است!
• جبر و ضرورتی که در داربست دیالک تیک ضرورت و تصادف جامه عمل می پوشد.

• مثال دیگر:
• امید به تشکیل سیستم اجتماعی ـ اقتصادی سوسیالیستی

1
• این امید نیز امیدی کوشا و فعال است.
• زیرا به خودآموزی، هماموزی، روشنگری، تشکل، مبارزه و انقلاب نیاز دارد.

2

• وقوع انقلاب اجتماعی اما در داربست دیالک تیک ضرورت و تصادف رخ می دهد.

• مقوله ضرورت حاکی از این است که وقوع انقلاب بنا بر قانونمندی های عینی جامعه صورت می گیرد و امری جبری و گریزناپذیر است.

• مقوله تصادف بیانگر فرم نمودین تحقق ضرورت است.
• هر انقلابی بنا بر قانونمندی های جامعه معین رخ می دهد، ولی بنا بر عوامل تصادفی، رنگ و بوی خوشایند و یا ناخوشایند خاص خود را کسب می کند.

• تصادف «مکمل ضرورت و فرم نمودین آن است.»

• تصادف را مکمل و فرم نمودین ضرورت نامیدن، به معانی زیرین است:

1

• اولا حاکی از آن است که ضرورت و تصادف پیوند ناگسستنی با یکدیگر دارند.
• به عبارت دقیقتر، ضرورت و تصادف پیوند دیالک تیکی با هم دارند.

2

• ثانیا حاکی از آن است که ضرورت ـ بلحاظ عینی ـ بر تصادف تقدم دارد.
• به عبارت دیگر، در دیالک تیک ضرورت و تصادف نقش تعیین کننده از آن ضرورت است.

3

• ثالثا تصادف به مثابه حکمران سطح پدیده ها، بلحاظ معرفتی ـ نظری نقطه آغازین برای شناخت ضرورت است.
• ضرورت ببرکت تحلیل کلیه پیوندهای تصادفی و پس از برملا ساختن ماهیت آنها کشف می شود.

• به عبارت دیگر، دیالک تیک ضرورت و تصادف را باید به شکل دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی بسط و تعمیم داد.


• «سیر تاریخ انسانی می توانست بمراتب سهلتر انجام گیرد، اگر مبارزه تنها در شرایط مطلوب و مناسب صورت می گرفت.
• تاریخ انسانی ازسوی دیگر خصلت عرفانی به خود می گرفت، اگر در آن، تصادفات نقشی بازی نمی کردند.
• این تصادفات البته وارد جریان عمومی توسعه می شوند و بوسیله تصادفات دیگر خنثی می گردند.
• اما تسریع و یا تعویق امر، وابسته به چنین تصادفاتی است:
• از آن جمله است، «تصادف» مربوط به خصلت شخصیت هائی که در رأس جنبش قرار می گیرند و نقش مهم مثبت و یا منفی ایفا می کنند.»

• تصادف خصلت عینی دارد و به میل و هوس و اراده و خواست این و آن وابسته نیست.

• حادثه ای را تصادفی می نامند، که دارای مشخصات زیر باشد:


1

• بنا بر ضرورت درونی ناشی از مجموعه شرایط موجود صورت نگیرد.

2

• و یا حتی بتواند نه بصورتی که اتفاق افتاده، بلکه به صورت دیگری اتفاق بیفتد.

البته این بدان معنی نیست که حوادث تصادفی نمی توانند بطور علی (علت و معلولی) مشروط شوند.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر