۱۳۹۱ خرداد ۳, چهارشنبه

توضیح مکاتب مهم مربوط به «تئوری شناخت» (20)

پروفسور دکتر مانفرد بور
رئالیسم (3) (بخش آخر)
برگردان شین میم شین

IV
رئالیسم به مثابه تئوری شناخت

1

• رئالیسم نامی است برای تئوری شناخت نئواسکولاستیک (متافیزیک، اونتولوژی) ، بویژه نئوتومیسم که از انطباق عمده آن با رئالیسم اسکولاستیک سرچشمه می گیرد.

• مراجعه کنید به متافیزیک، اونتولوژی، نئوتومیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

2

• علاوه بر این، نمایندگان نئوتومیسم عنوان «رئالیسم» را در رابطه معینی برای نامیدن آموزش فلسفی خویش ـ بطورکلی ـ بکار می برند تا آن را نسبت به ایدئالیسم مرزبندی کنند.

• این استفاده از عنوان «رئالیسم» بطورکلی گمراه کننده و غیرقابل استفاده است.
• زیرا این مرزبندی مورد نظر نئوتومیست ها نه مرزبندی نسبت به ایدئالیسم بطورکلی، بلکه فقط مرزبندی نسبت به یکی از فرم های نمودین ایدئالیسم، یعنی ایدئالیسم ذهنی است.
• زیرا نئوتومیسم خود در منشاء، ابداع، اجرا و نتیجه خویش ایدئالیسم بی کم و کاستی است، البته ایدئالیسم عینی است.
• نئوتومیسم اگرچه وجود موجود در خارج از شعور انسانی و مستقل از آن را برسمیت می شناسد، ولی آن را در خدا، بمثابه آغاز و انجام، مبدإ و آماج، مقصد و مقصود، مضمحل می کند.
• آن را مخلوق خدا می داند و به مثابه موجود وابسته به خدا قلمداد می کند.
• هرگز نباید فریب روده درازی های معرفتی ـ نظری و منطقی موجود در آموزش نئوتومیستی وجود را خورد.
• وجودی که نئوتومیسم در خارج از شعور انسانی و مستقل از آن مطرح می کند ـ در تحلیل نهائی ـ با توجه به آزمون و آزمایش و معرفت علمی کنونی، جسمیت بخشیدن ایدئالیستی به شعور انسانی است، فرضی است و بمثابه فرض، محصول تفکر ماقبل علمی است.

V
رئالیسم بمثابه آموزش معرفتی ـ نظری

1

• رئالیسم عنوانی است برای آموزش های معرفتی ـ نظری که وجود عینی ـ واقعی جهان خارج را قبول دارند، بی آنکه تعریف دقیقی از آن ارائه دهند.

2

• «رئالیسم» نامیدن این آموزش های معرفتی ـ نظری آدمی را دچار ابهام و سردرگمی می کند و موجب گمراهی مفهومی می شود.
• زیرا این مفهوم فرضی راجع به طبیعت جهان خارج عینی ـ
• واقعی مطلبی ادا نمی کند:
• جهان خارج می تواند مادی و یا روحی تصور شود، مخلوق خدا پنداشته شود و یا نشود.

3

• به عبارت دیگرعنوان «رئالیسم» ـ به این معنا ـ فاقد پاسخ صریحی به مسئله اساسی فلسفه است.

مراجعه کنید به مسئله اساسی فلسفه در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

4

• «رئالیسم» ـ به این معنا ـ در تاریخ فلسفه نیز برای نامیدن آموزش های معرفتی ـ نظری ـ قاعدتا ـ تنها از سوی متفکرانی مورد استفاده قرار گرفته که ناپیگیر و سردرگم بوده اند و هنوز در باره مسائل اساسی، موضع روشنی نداشته اند و موضعی اکلکتیکی درمیان ماتریالیسم و ایدئالیسم داشته اند.

5

• اگر ایدئالیسم عینی «رئالیسم» را بکار برد (و بندرت بکار می برد و تنها نئوتومیسم آن را پیگیرانه بکار می برد) به قصد مرزبندی خود با ایدئالیسم ذهنی است.

6

ادوارد فون هارتمن (1842 ـ 1906)
فیلسوف آلمانی

• اگر ایدئالیسم ذهنی «رئالیسم» را بکار برد، به نیت مرزبندی با سولیپسیسم است، به قصد نجات خویش از نتایج سولیپسیستی نهائی ایدئالیسم ذهنی است، آنسان که در مورد ادوارد فون هارتمن، کولپه، بشر و متفکران دارای سمتگیری های نئوکانتیانیستی و یا پوزیتیویستی در فلسفه بورژوائی واپسین مشاهده می شود.

• آنها آموزش خود را، اغلب، «رئالیسم انتقادی» می نامند.


• مراجعه کنید به سولیپسیسم، ایدئالیسم، نئوکانتیانیسم، پوزیتیویسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری


7

• رئالیسم ساده لوحانه، عنوانی است برای موضع معرفتی ـ نظری ئی که مرحله حسی شناخت را با کل روند شناخت یکی می گیرد، یعنی واقعیت عینی را بمثابه آنچه که قابل ادراک است، یعنی بوسیله ادراک قابل شناسائی است، تلقی می کند.

7
رئالیسم ارسطوئی

• رئالیسم ارسطوئی
• مراجعه کنید به رئالیسم

مراجعه کنید به سولیپسیسم، ایدئالیسم ذهنی، ایدئالیسم عینی، تئوری شناخت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر