۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۷, چهارشنبه

پای منبر بزرگان (18)

از افراط بیژن تا تفریط میهن!
یدالله سلطان پور

جمشید طاهری پور
انقلابیگری راه رسیدن به آزادی و دموکراسی نیست!
آبشخور رادیکالیسم، یک سوی آن سیاست سرکوب نظام اسلامی است، اما سوی دیگری هم دارد و آن، نشاندن آرمان و دلخواه بجای واقعیت در سیاست اپوزسیون است.

حکم اول
انقلابیگری راه رسیدن به آزادی و دموکراسی نیست!

3
مفهوم «دموکراسی»

• دموکراسی در قاموس جناب جمشید طاهری پور به چه معنی است؟

• مفهوم دموکراسی نیز بسان مفهوم آزادی جزو مفاهیم گروگان گرفته شده از سوی امپریالیسم است.

• امپریالیسم دیری است که بسیاری از مفاهیم را گروگان می گیرد، از محتوای انقلابی و خلقی شان تهی می سازد و قالب توخالی آنها را با زباله پر می کند، بعد مفاهیم تحریف شده را بر پرچم عوامفریبی خویش می نگارد و تحویل خلایق می دهد.


• امپریالیسم دیری است که حاکمیت طبقه کارگر را استبدادی و توتالیتر جا می زند و حاکمیت بورژوازی انحصاری دموکراسی ستیز خودکامه را دموکراسی غربی.

• بدین طریق مفهوم دموکراسی در قاموس
امپریالیسم بسان مفهوم آزادی به آنتی تزی در مقابل کمونیسم استحاله می یابد.

• عوامفریبی مدرن از این قرار است:

• وارونه سازی مطلق حقایق!
• استبدرای تلقی کردن حاکمیت خلق و دموکراتیک، یعنی خلقی تلقی کردن بی شرمانه ی حاکمیت اقلیتی انگشت شمار!

• دلیل امپریالیسم این است که در غرب امپریالیستی، پلورالیسم احزاب وجود دارد و حکومت مثل توپ فوتبال دست به دست می شود.
• احزاب از همه رنگ سیاه و زرد و سبز و صورتی قدرت طبقه حاکمه را، قدرت انحصارات امپریالیستی را نمایندگی می کنند.
• ضمنا حزب سرخ هم ظاهرا آزاد است، ولی در واقع زیر اختناق چه بسا نامرئی از توش و توان مادی و معنوی و اعتباری تهی می شود.
• آن سان که طبقه کارگر و دهقانان زیر فشار انحصارات و دستگاه بغرنج سرکوب آن به حداقل قناعت می کنند و به حزب صورتی رأی می دهند که فقط بلحاظ ظاهر با حزب سیاه و زرد و سبز فرق دارد و نماینده رفرمیسم و آنتی کمونیسم همزمان است.

• منظور جناب جمشید طاهری پور از دموکراسی نیز جز این نباید باشد و گرنه چرا باید انقلابیگری به مثابه راه و رویه نیل بدان، نامناسب باشد؟

• استقرار حاکمیت خلق چرا باید بدون دخالت توده ای و فعال خلق صورت گیرد؟


• حق از این نظر با جناب جمشید طاهری پور است.

• زیرا اگر هدف از آزادی و دموکراسی، آزادی و دموکراسی برای اقلیتی انگل باشد، باید به هر قیمت از شکستن سدها و بروز انقلاب جلوگیری کرد.
• و گرنه خطر رودار شدن توده ها می رود و طلب قدرت سیاسی و بعد اقتصادی و فرهنگی و غیره پیش کشیده می شود.

شگفت انگیز اما فراست و فهم طبقاتی ستایش انگیز سران سازمان موسوم به فدائیان خلق است:
از مارکسیسم جز چند یاوه چیزی در چنته نداشتند، ولی در مدتی کوتاهتر از آه، حتی همه فوت و فن های نظری و عملی رفرمیسم و آنتی کمونیسم را فوت آب شده اند.
دست مریزاد!
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر