۱۳۹۱ خرداد ۲, سه‌شنبه

سیری در شعری از مهسا شریف (1)

گاف سنگزاد

• این خطوط شلوغند و
• این امواج، لال و
• سرعت ها غیر واقعی.

• گم می شوند کلمات
• در میانِ این هیاهویِ جاری
• در فیبرهای نوری
• دیر می رسند،
• کُشنده می شود انتظار.

• این تکنولوژی دزد است
• صدایت را از من می گیرد و
• نوازش دستانت را
• می رباید از دستانم

• این صفر و یک ها
• قلب ندارند
• نمی تپند و
• گرمای نگاهت انگار
• یخ بسته در این قاب

****

• کاش
• هنوز هم می شد
• عشق را به پای کبوترِ نامه بر بست و
• پِر داد در هوا

• کاش
• هنوز هم می شد
• گوش خواباند به صدای چهار نعلِ اسبِ چاپار و
• دل بست به خورجینِ پستچی

• کاش
• باز هم گل های قاصدک
• وقتی بهار می آمد
• با نسیم می رقصیدند
• پشت پنجره

• ای کاش
• می شد به اعماق تاریخ سفر کرد

پایان

تلاش در جهت تحلیل شعر

• این اولین شعری است که ما از مهسا خوانده ایم.
• این شعر از آن رو توجه ما را به خود جلب کرده، که جهان بینی معینی در آن نمایندگی می شود.

• شاید در روند تحلیل جزء به جزء این شعر مهسا بتوانیم با چند و چون این جهان بینی آشنا شویم:


تز اول
این خطوط شلوغند و
این امواج، لال و
سرعت ها غیر واقعی.

• شاعر در این بند شعر، لب به شکوه و شکایت گشوده است.

• از چی؟


• از خطوط و امواج و سرعت ها


• چرا و به چه دلیل؟

• دلایل شاعر شنیدنی است:
1

• شکوه او از خطوط به خاطر شلوغی آنها ست.

• شاید منظور شاعر از خطوط، خطوط مخابراتی (کومونیکاسیون) باشد.
• باید ببینیم.
2

• شکوه او از امواج به خاطر الکنیت (لال وارگی) آنها ست.

• شاید منظور شاعر از امواج، امواج رادیوئی باشد که لال اند و به فرستنده ای منتهی نمی شوند.


3

• شکوه او از سرعت ها به خاطر غیرواقعی بودن آنها ست.

• بیشک منظور شاعر از سرعت ها، افزایش خارق العاده سرعت در همه زمینه های زندگی است که غیرقابل انکار است:

• شکوه او از این است که مسافت های دراز در طرفة العینی طی می شوند و نه در عرض ماه ها و سال ها.
• با نوشتن واژه ای در کامپیوتر دریائی از دانش و اطلاعات در اختیار آدمی قرار می گیرد و الی اخر.

• شاعر به انکار واقعیت این سرعت ها کمر بسته است.

• اگر از کسی برای ادعایش دلیل نخواهند، می تواند هر چه می خواهد تحویل خلایق دهد.
• مهسا در این میان نه اولین است و نه آخرین.

تز دوم
گم می شوند کلمات
در میانِ این هیاهویِ جاری
در فیبرهای نوری
دیر می رسند،
کُشنده می شود انتظار.

• اکنون صراحت بیشتری وارد شعر می شود:
• شکوه شاعر اکنون از گمگشتگی کلمات در هیاهوی جاری در فیبرهای نوری، از دیر رسیدن کلمات و کشنده گشتن انتظار است.

• این شعر ـ بلحاظ فرم ـ شعر زیبا و بی عیب و نقصی است و از تخیل غنی و قابل ستایش شاعر حکایت می کند.

• وودی آلن هم فیلمی دارد که همین معضل جامعه مدرن را، همین هیاهوی عصب سوز را، همین گم گشتن واژه ها را و کشنده گشتن انتظار را به نقد طنزآمیز می کشد.

• طنز زندگی همین جا ست:
• سرعت ها خارق العاده اند، ولی انتظار همچنان و هنوز حی و حاضر و چه بسا حتی کشنده تر از عهد قدیم!

• نیروی عادت، احسان طبری خواهد گفت.
• در عهد قدیم بنی بشر می توانست برای دریافت نامه ای ماه ها انتظار بکشد، ولی در زمان حاضر، بنی بشر بشدت بی تاب است و علیرغم رشد سرعت ها، با کمبود وقت مواجه.

تز سوم
این تکنولوژی دزد است
صدایت را از من می گیرد و
نوازش دستانت را
می رباید از دستانم

• شاعر اکنون به مشخصه اساسی پیشرفت، به نماد بی چون و چرای انقلاب علمی و فنی، یعنی به تکنولوژی حمله ور می شود و بسان انسانی در قرون وسطی به تند باد لعن و نفرینش می بندد:
• شاعر تکنولوژی را دزد می نامد، دزدی که صدای محبوبش را و نوازش دستانش را از او می دزدد.

• حریفی بر آن بود که اعضای اوپوزیسیون نظام به اصطلاح اسلامی، از چپ تا راست، بلحاظ جهان بینی اگر عقب مانده تر از نمایندگان نظام نباشند، پیشرفته تر از آنها نیستند.

• دشمنی با علم و فن سمتگیری جدیدی نیست.

• دشمنی با پیشرفت و ترقی از هر نوع و در هر زمینه، ریشه فئودالی دارد:

• قبل از همه روحانیت به مخالفت با تجدد برخاست.
• بعد برای مؤثرتر شدن مخالفت، مذهب «مدرنیزه» و نوسازی صوری شد و روشنفکران به اصطلاح «چپ» از قبیل آل احمد و شریعتی و غیره ـ هر کدام به رویه وسلیقه خاص خویش ـ حمله ور شدند.

سخن از یاوه موسوم به «غربزدگی» به میان کشیده شد که
لفافه ای برای حمله به علم و فن و پیشرفت
بود و
بهانه ای برای حمله همزمان در حرف به سرمایه داری و سوسیالیسم و در واقع به سوسیالیسم
!
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر