۱۳۹۱ خرداد ۳, چهارشنبه

سیری در جهان بینی شاملو (9)

احمد شاملو (21 آذر 1304 ـ 2 خرداد 1379)
شاعر، نویسنده، پژوهشگر و مترجم
تأملی در
گفت و شنود مسعود بهنود با احمد شاملو ــ تهران مصور، اردیبهشت 1358
تحلیل از شین میم شین

حکم دوم
آنان (روشنفکران) می باید راه را برای حکومت خرد و منطق هموار کنند و ناگفته پیداست که باید از پیش، درهم شکستن و مدفون شدن زیر آوار سنگ و سقط همین راه را برای خود به عنوان سرنوشت بپذیرند.

• قشر روشنفکر که بنظر شاملو موظف به هموار کردن راه برای روی کار آمدن حکومت خرد و منطق است، باید کفن خود را پیشاپیش پوشیده باشد.

• «ناگفته پیدا ست»، یعنی جای کمترین شک و تردید نیست که «باید از پیش، درهم شکستن و مدفون شدن زیر آوار سنگ و سقط همین راه را برای خود به عنوان سرنوشت بپذیرند.»

• به زعم شاملو، برای هموار کننده راه حکومت خرد و منطق آخر و عاقبت امیدبخشی وجود ندارد.

• چرا و به چه دلیل تجربی و منطقی؟

• چرا و به چه دلیل باید هموار کننده راه برای حکومت خرد و منطق، وصیت نامه خود را پیشاپیش بنویسد و از روی جسد خویش بگذرد؟

• شکی نیست که مبارزان راه رهائی باید خطر کنند، ولی به چه دلیل باید آخر و عاقبتی جز خرد شدن زیر آوار راه نداشته باشند؟

• پسیمیسم (بدبینی فلسفی ـ تاریخی) همین است که شاملو نمایندگی می کنند.

• اگر نگاهی سرسری حتی به انقلابات بزرگ و کوچک باندازیم، به یاوه و بی پایه بودن این ادعا پی می بریم.

• اغلب این سؤال ما را به خود مشغول می دارد که آیا این پسیمیسم اصیل است و یا تصنعی؟

• آیا فاتالیسم (باور به سرنوشت شوم در در مورد قشر روشنفکر) حاوی محتوای جهان بینانه ـ طبقاتی ارتجاعی است و یا پوز و افاده و عشوه و کرشمه روشنفکرانه بی محتوا و توخالی است؟


• چون بسیاری از فلاسفه بورژوائی واپسین و معاصر بنا بر پایگاه طبقاتی ارتجاعی خویش، به دلیل وابستگی به طبقات بی فردا و بی دورنما، همین پسیمیسم را با آب و تاب و با پوز و افاده و کر و فر نمایندگی می کنند.

• علاوه بر آن منظور شاملو از مفهوم «سرنوشت» چیست؟

• آیا ایشان به فاتالیسم (سرنوشتگرائی) پای بندند و یا واژه سرنوشت را همین جوری بکار می برند؟

حکم سوم
و هر چه جامعه بیشتر در جهل و تعصب فرو رفته باشد، چنین سرنوشتی برای روشنفکرانش محتوم تر است، زیرا نه فقط توده متعصب به روشنفکر به چشم دشمنی نگاه می کند، انگلهای جامعه نیز که تنها به منافع فردی خود نظر دارند، معمولا به جهل و تعصب توده دامن می زنند.

• از این حکم شاملو آشکار می شود که او روشنفکران جامعه را جمعی ماورای اجتماعی و ماورای طبقاتی تلقی می کند:
• تافته جدا بافته ای تلقی می کند که کمترین پیوندی با مردم ندارد و بر فراز جامعه شناور است.

1
و هر چه جامعه بیشتر در جهل و تعصب فرو رفته باشد، چنین سرنوشتی برای روشنفکرانش محتوم تر است.

• اکنون نسبیتی وارد قضیه می شود:
• احتمال مرگ به اصطلاح تقدیری روشنفکر بسته به شعور جامعه کاهش و افزایش می یابد.

• ظاهرا از سیطره سرنوشت و یا جبر کور بر روشنفکران خبری نیست.


• پیک مرگ (عزرائیل) روشنفکران جامعه نه سرنوشت شوم قدر قدرت و همه کاره و غیر قابل تغییر، بلکه سطح شعور جامعه است


• به حال و احوال روشنفکران ایرانی باید زار زار گریست.


• شاملو ظاهرا معنی مفاهیمی را که بر زبان می راند، بدرستی نمی داند:

• باور به سرنوشت و یا فاتالیسم، جهان بینی ئی است که مجموعه حوادث در طبیعت و جامعه را بنا بر جبر کور می داند و برای انسان چاره ای جز تسلیم بی چون و چرا در مقابل آن قائل نمی شود.

• شاملو اما برای جبر کور حد و سرحد می کشد:
• اگر جامعه جاهل و متعصب باشد، سرنوشت شوم روشنفکر، قدر قدرت و همه کاره است و مرگ پیشاپیش روشنفکر محتوم تر (؟)، ولی اگر جامعه کمتر جاهل و متعصب باشد، سرنوشت شوم روشنفکر، ذلیل تر و علیل تر، ولذا مرگ پیشاپیش او نامحتمل تر می گردد.

• یاوه سرائی ایراسیونالیستی (خرد ستیز) به همین می گویند.
• یاوه سرائی که حتما نباید شاخ و دم داشته باشد.

• میزان شعور جامعه تعیین کننده سرنوشت قشری است که هموار کننده حکومت خرد و منطق است.

• ظاهرا به نظر حضرت شاملو میان حکومت (هیئت حاکمه) و توده کمترین رابطه ای وجود ندارد و حکومتگران به نحوی از انحاء به طبقاتی از همین جامعه وابسته نیستند.

• تافته جدا بافته ای اند که بر توده سوار می شوند.

2
زیرا نه فقط توده متعصب به روشنفکر به چشم دشمنی نگاه می کند، انگلهای جامعه نیز که تنها به منافع فردی خود نظر دارند، معمولا به جهل و تعصب توده دامن می زنند.

• شاملو اکنون برای ادعای بی پایه خود حتی دلیل می آورد:

دلیل اول
زیرا نه فقط توده متعصب به روشنفکر به چشم دشمنی نگاه می کند

• دلیل مرگ پیشاپیش محتوم روشنفکر قبل از همه توده متعصب است که به چشم دشمنی به روشنفکر نگاه می کند.

• حیرت انگیز است، ولی واقعیت دارد:
• مرگ روشنفکر که مقدر بود، مرگ روشنفکر که بدست سرنوشت بود، مرگ روشنفکر که بدست جبر کور بود، اکنون از نو تعریف می شود:
• به جای سرنوشت محتوم و محتوم تر، توده متعصب و در واقع توده های مولد و زحمتکش می نشیند.
• بدین طریق
پیک مرگ (عزرائیل) روشنفکر که رسول حکومت خرد و منطق باید باشد، قبل از همه و قبل از سرنوشت، کسی جز توده های مولد و زحمتکش نیست.

دلیل دوم
زیرا انگل های جامعه نیز که تنها به منافع فردی خود نظر دارند، معمولا به جهل و تعصب توده دامن می زنند.

• به فرمولبندی توده ستیزانه در این دلیل دقت باید کرد:
• سبب دیگر مرگ محتوم تر قشر روشنفکر باز هم توده های مولد و زحمتکش اند که جهل و تعصب شان بوسیله انگل های جامعه تشدید می شود.
• بدین طریق سرنوشت شوم روشنفکر که مرگ پیشاپیش محتوم آن را رقم می زند، کسی جز توده های مولد و زحمتکش نیست.
• رفته رفته شناسنامه روشنفکر کذائی رو می شود و خواننده به منظور شاملو از حکومت خرد و منطق پی می برد:
• حکومت خرد و منطق همان حکومت نخبگان است که خوزه اورتگا گاسه نمایندگی کرده است!

خوزه اورتگا گاسه (1883 ـ 1955)
فیلسوف، جامعه شناس، نویسنده اسپانیائی
نماینده تئوری نخبگان
آثار
تشکیل و تلاشی ملت
ایده نسل
قیام توده ها

• شاملو نیز ظاهرا تئوری نخبگان را نمایندگی می کند:
• نخبگان ـ بزعم ایشان، روشنفکران ـ هادیان جامعه در مسیر حکومت کذائی خرد و منطق اند و دشمنی به نام توده های مولد و زحمتکش دارند که در اسارت جهل و تعصب است.

تئوری نخبگان توسعه و تکامل جامعه بشری را کار قشری از رهبران و مدیران می داند و جایگاه و حاکمیت ممتاز آنان را نسبت به توده خلق، نتیجه کیفیت های اجتماعی، طبیعی، روحی و یا اخلاقی خاص این قشر قلمداد می کند.


• در تضاد ابدی میان نخبگان و توده ها که از سوی این تئوری فرمولبندی شده، «نخبگان عبارتند از افراد و یا گروه هائی از افراد که دارای صلاحیت خاص اند و توده ها مجموعه ای از افراد بی صلاحیت اند.»

• (خوزه اورتگا ی گاسه، قیام توده ها)

• در تئوری نخبگان، توده های خلق رمه و گله وابسته، بی اراده، بسادگی گمراه شونده، نیروی روی هم رفته مخرب، ناتوان از کار مستقل خلاق و کردوکار تاریخساز است.

• تئوری های نخبگان در همه ایدئولوژی های ارتجاعی همه طبقات استثمارگر وجود دارند.

مراجعه کنید به تئوری نخبگان در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
http://hadgarie.blogspot.de/2010/09/blog-post_12.html?spref=fb
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر