۱۳۹۱ اردیبهشت ۳۱, یکشنبه

سیری در تفکرات آقای بهرام خراسانی (4)

طرحی از مجله هفته
«من یک اوپورتونیستم!»
سخنی با اپوزیسیون ناخویشاوند با جمهوری اسلامی
بهرام خراسانی
سرچشمه:
اخبار روز

http://www.akhbar-rooz.com

تحلیلی گذرا از
میم نون

سرتیتر مقاله
«من یک اوپورتونیستم!»

• مدعیان ایرانی در داخل و خارج، از خادم و خائن، از عالم و عامی، از خرد و کلان و از راست و چپ ـ ظاهرا ـ همزمان و توأمان تصمیم گرفته اند که هر چه آبرو و حیثیت از ایران و ایرانی باقی مانده، بر باد دهند.

• یکی با صدای بلند از شباهت غریب خود به «پیر زنی فاحشه» داد سخن سر می دهد، گروهی علنا عضو رسمی فاحشه خانه های مولتی ملی می شوند و برای صید مشتری از هر نوع، سر و دست می شکنند و اکنون حریفی دیگر وارد صحنه تئاتر جهانی شده و شعار مد روز «من یک اوپورتونیستم» را عربده می کشد و فکر می کند که شق القمر کرده است!

• هر هوشمندی با خود می اندیشد، که برای چه، چرا و به چه دلیل؟

• وقتی آقای بهرام خراسانی سنگ دفاع از احسان طبری و حزب توده را به سینه می زدند، ما سعی کردیم، بر اساس فاکت های واقعا موجود در سخنان شان نشان دهیم که ایشان نه توده ای، نه مارکسیست، نه انقلابی، نه خادم منافع ملی، بلکه عوام فریب اند و اکنون صحنه مناسبی برای معرکه گیری گیر آورده اند:
به زبان ساده و روشن، فرصت طلب و اوپورتونیست اند!

• مراجعه کنید به سیری در تفکرات آقای بهرام خراسانی (1، 2، 3)

• اکنون دست پیش گرفته اند که نیافتند:

• به اوپورتونیست بودن خود اقرار می کنند و ضمنا در توجیه محاسن و مزایای اوپورتونیسم تئوری می بافند!

• ما برخی از مفاهیم و احکام ایشان را طبق معمول مورد تأمل و تحلیل قرار می دهیم، با این امید که شعور مان در زمنیه شناخت مدعیان ایرانی اندکی رشد کند.

حکم اول
برخی واژگان گاه عزیز و "باکلاس" می شوند بی آنکه دلیلی داشته باشد و گاه ذلیل می شوند بی آنکه بازهم علتی منطقی داشته باشد.

• این اولین جمله و در عین حال، اولین ادعای آقای خراسانی است.

• ولی این جمله تق و لق به چه معنی است؟

• منظور عالم الدهر خراسان ظاهرا این است که عزت و ذلت برخی از واژه ها بی دلیل و علت است.

• واژه ی «برخی» در این حکم ایشان اما نه بدون علت است و نه بدون دلیل:
• همین واژه «برخی» دست مدعی را باز می گذارد تا هر واژه ای را (به عبارت دقیقتر هر مفهوم و مقوله ای را) که مصلحت دیدند، از محتوا تخلیه کنند و با زباله پر سازند، یعنی آن را از نو تعریف و عملا تحریف کنند.

• واژه اما به چه معنی است که ایشان به عزیز و ذلیل، باکلاس و بی کلاس طبقه بندی می کنند.

• اصل و منشاء واژه ها از چه قرار است؟

• مثال:

• واژه درخت به چه معنی است و چگونه پدید آمده است؟

• بنی بشر سرو و صنوبر و سپیدار و غیره را دیده، خواص و مشخصات خودویژه آنها را مورد صرفنظر قرار داده و وجه مشترک آنها را عمده کرده و در کله خود، پس از این عمل منطقی و فکری تجرید (انتزاع) مفهوم «درخت» را ساخته و بعد، بدان جامه مادی کلام پوشانده و بدین طریق واژه (و یا کلمه ی) درخت ساخته شده که فرم و قالبی برای مفهوم درخت است:
• ما برآنیم که واژه، فرم و قالبی برای محتوائی به نام مفهوم است:
• اگر مفهوم، چیزی فکری (روحی) است، واژه، چیزی مادی است.

• مفهوم عریان را، مفهوم فاقد فرم را نه می شود دید، نه می شود بر زبان راند، نه می شود شنید، نه می شود نوشت و نه می شود خواند!

• واژه را اما می شود بر زبان راند، شنید، دید، نوشت و خواند!

• مفهوم و واژه در رابطه دیالک تیکی ناگسستنی با هم قرار دارند:

• می توان گفت که بنی بشر دیالک تیک فرم و محتوا را به شکل دیالک تیک واژه و مفهوم بسط و تعمیم داده است.

• بنظر آقای بهرام خراسانی برخی از واژه ها و عملا مفاهیم و مقولات، بدون علت و دلیل به عزیز و ذلیل طبقه بندی شده اند و مفهوم فلسفی اوپورتونیسم یکی از آنها ست.
• از این رو ست که ایشان قصد «روشنگری» دارند تا این خطای خطیر تصحیح شود و مفهوم اوپورتوینسم از نو تعریف شود.

• ما تعریف دایرة المعارفی مفهوم اوپورتونیسم را منتشر کرده ایم تا اگر کسی احیانا به دنبال حقیقت قضایا بود، بدان مراجعه کند:

http://hadgarie.blogspot.de/2012/05/1_20.html

• عوامفریبی همین است دیگر!
• عوامفریبی که شاخ و دم ندارد!
• عوامفریب که ماهیت خود را در کوچه و برزن سایت های انترنتی عربده نمی کشد.

• عوامفریب در نهایت مظلومیت و حسن نیت، کلاه گل و گشاد خرافه بر سر مردم می گذارد:

• در گرماگرم فیلم سکسی و یا «عشقی» به نجوائی حریرتر از حریر به گوش بیننده فیلم زمزمه می شود که «به غریزه ات همیشه اعتماد کن!» و ضمنا حتی حرفی از عقل به میان نمی آورد تا عقل منفور و مذموم در زیر نعش تیره و سنگین غریزه از یادها برود!

• آقای بهرام خراسانی بلحاظ فلسفی همان کاری را بکرات انجام می دهند که هالی وود انجام داده و مرتب انجام می دهد!
• ایشان در نهایت حسن نیت از دیالک تیک علت و معلول سلب اعتبار و عامیت می کنند:
• برخی از مفاهیم و مقوله ها بدون علت و دلیل، عزیز و ذلیل گشته اند.

• بنابرین، دیالک تیک علت و معلول شمول عام ندارد، در همه موارد معتبر نیست.
• ایشان با همین اولین حکم خویش، ماهیت اوپورتونیستی خود را برملا می سازند.

• رویزیونیست ها به نحوی از انحاء، صادقانه تر از اوپورتونیست ها برخورد می کنند:
• آنها رو راست و بی شیله و پیله می گویند که دیالک تیک بی دیالک تیک:
• وسیله همه چیز است و هدف هیچ:
• مرگ بر دیالک تیک وسیله و هدف!
• حرکت همه چیز است و آماج هیچ!
• مرگ بر دیالک تیک حرکت و آماج!

• اوپورتونیست اما با «اما» و «اگر» استدلال می کند:
• دیالک تیک علت و معلول خیی هم محترم است، ولی در مورد برخی از واژه ها ـ استثنائا ـ اعتبار ندارد.

حکم دوم
در ادبیات سیاسی نیروهای چپ پیش از انقلاب ۵۷، اصطلاحی بود به نام "اپورتونیسم".
این اصطلاح، بیشتر یک جنگ افزار ایدئولوژیک یا اندیشه ای چندکاره بود که هرکس می توانست آن را برای هدفی، به کارگیرد.
مانند چاقویی که با آن خیار پوست کنند، قلمتراشی کنند، به جای آچار با آن پیچی را باز کنند، و یا زخمی بر کسی بزنند.

• تحریف علنی مفهوم اوپورتونیسم اکنون شروع می شود:
• اوپورتونیسم دیگر نه به مثابه مفهومی فلسفی، عام و استاندارد، بلکه به مثابه اصطلاحی (ترمینی، کنسپت) جا زده می شود که تصادفا در ادبیات سیاسی مد شده بود.

• عالم الدهر خراسان حتی مثال هم می زنند تا خواننده بی خبر از فلسفه و جهان بینی را حسابی خام و خر کنند:

مثال
این اصطلاح، بیشتر یک جنگ افزار ایدئولوژیک یا اندیشه ای چندکاره بود که هرکس می توانست آن را برای هدفی، به کارگیرد.

1
این اصطلاح، بیشتر یک جنگ افزار ایدئولوژیک یا اندیشه ای چندکاره بود که هرکس می توانست آن را برای هدفی، به کارگیرد.

• بدین طریق، مفهوم استاندارد فلسفی از محتوای خود تخلیه می شود و به جنگ افزاری ایدئولوژیکی مولتی فونکسیونال ـ از جنس چاقو ـ تنزل می یابد تا هرکس بطور دلبخواه و سوبژکتیف، بنا بر هوس و میل خود آن را به خدمت گیرد و به سوی دشمن نشانه رود.

• حتی دروغ ترین دروغ ها هماره حاوی ذراتی از حقیقت اند.


• در طیف به اصطلاح «چپ» ایران واقعا هم کمتر کسی از تعریف دقیق مفاهیم و مقوله های فلسفی با خبر بوده، درد هم همین بوده و کماکان همین است.


• اما این حقیقت امر، هرگز دلیل بر بی محتوائی مفهوم اوپورتونیسم و دیگر مفاهیم و مقوله های فلسفی نمی شود.

• تا زمینه برای بازتعریف من درآوردی آنها از سوی عالم الدهر خراسان فراهم آید.

• مفاهیم و مقوله های فلسفی آجرهای اولیه عمارت احکام را تشکیل می دهند و نقش مهم و بی جانشینی در شناخت بشری به عهده دارند.
• همانطور که مفهوم درخت، انعکاس معنوی درختان واقعی و مادی مشخص است، به همان سان نیز مفهوم اوپورتونیسم انعکاس معنوی اوپورتونیسم مادی و واقعی مشخص در هیئت احزاب و سازمان ها و افراد است.

• اگر کسی از مفهومی بنا بر میل و مصلحت خود سوء استفاده می کند، این هرگز دلیلی برای بازتعریف و تحریف آن مفهوم و مقوله نمی گردد.


2
مفهوم جنگ افزار ایدئولوژیک

• عالم الدهر خراسان به پیروی از ایدئولوگ های رنگارنگ امپریالیسم، مفهوم ایدئولوژی را به عنوان چیزی مذموم تلقی می کنند و به مثابه فحش واژه به کار می برند.

• اوپورتونیسم بزعم ایشان نه به عنوان مفهومی فلسفی، نه به عنوان انعکاس معنوی و راستین اوپورتونیسم واقعا موجود در جامعه و جهان، بلکه به مثابه جنگ افزار ایدئولوژیکی مطرح می شود که به ناروا مورد استفاده قرار می گیرد.


• برای روشن شدن مطلب باید خاطرنشان شد که هر مفهوم و مقوله فلسفی مربوط به چیزی، شناخت افزاری است برای تغییر آن چیز و یا جلوگیری از تغییر آن چیز.
• و لذا جنگ افزاری ایدئولوژیکی است و جز این نمی تواند هم باشد!

• مفهوم اوپورتوینسم از شیوه رفتار و کردار سیاسی و اجتماعی معینی پرده برمی دارد و نمی تواند شناخت افزار ایدئولوژیکی نباشد.


• مراجعه کنید به سیری در تفکرات آقای بهرام خراسانی (1، 2، 3)، ایدئولوژی

• آقای بهرام خراسانی اما برای خلط مبحث و احتمالا به نیت عوامفریبی، مبارزه ایدئولوژیکی را به عنوان کردوکاری مذموم و ناپسند به خورد خواننده می دهند.

• طنز تاریخ همین است:

• کسانی که شب و روز به کمونیست ها اتهام جنگ ایدئولوژیکی می زنند، خود فکر و ذکر و کاری جز تخریب ایدئولوژیکی شعور بشریت بطور کلی ندارند.

و نتیجه این جنگ ایدئولوژیکی تمام ارضی بی امان امپریالیسم و ایادی اش، گورستان فرهنگی تمام ارضی بی حد و مرزی است که آه از نهاد روشنگران انقلابی و نمایندگان هومانیسم اصیل برمی آورد!
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر