• بلندا راست قدِ قرصِ ماهی
• خجالت می کشم از بس قشنگی
• بیاندازم تو را حتی نگاهی
2
• من اینجا و تو آنجا دور، بانو!
• دو چشمان تو نیشابور، بانو!
• ننوشیده از انگور تو مستم
• دلم را برده ای بدجور، بانو!
3
• نگاه مرگبار تو کشنده است
• سراپا دلبری و ناز و خنده است
• دو چشمت لرزه و پس لرزه ابروت
• قشنگی های تو ویران کننده است
پایان
• یکی از ویژگی های شعر فارسی، گرفتاری اش در چنگ فرمالیسم وحشتناکی است.
• زیبائی و زشتی ئی که در ادبیات کلاسیک فارسی بکرات مطرح می شود، زیبایی و زشتی عمدتا سطحی و صوری (فرمال ) است و نه ماهوی.
• خیلی از کسانی که از سوی شعرا زیبا قلمداد می شوند، چه بسا حتی برای دمی نمی توانند همدمی باشند.
بنظر من هنرمند باید از مرزهای نمود (پدیده) پا فراتر نهد و به خطه بود (ماهیت) ره باز کند و حقایق زشت و زیبای نامرئی پنهان در اعماق چیزها، پدیده ها و سیستم ها را کشف کند و به البسه شعر ـ به عنوان مثال ـ ملبس سازد و سهم خود را به ارتقای سطح شعور خود و جامعه و جهان ادا کند.
پایان
این اشعار معنا ومفهومخاصی کهدردی از جامعه را دواکند درش دیده نمیشود بلکه بیان گرهای روانی درونشانست زیبایان اسایش بخش همه دوران زیبا پسندان نیستند بنظرماشعار چنین شاعرانی بکارربزمهای شبانه وجرنگیدنهای جامهای شرابشان میخورد قابل تحلیل دیالکتیکی نیستند بنظرم عاشق پیشهگانی فارغ از مسا یًل اطرافشان هستند
پاسخحذف