۱۳۹۱ خرداد ۴, پنجشنبه

مکثی و بحثی روی کلمات قصار این و آن (95)

وفاداری به یک اندیشه سنگی شده هیچگاه اجازه نخواهد داد تا انسان از زنجیرهای اسارت نادانی آزاد شود.
مارک تواین
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
مهناز کاظمی


• اگر مارک تواین این ترجمه را می دید، هرچه بد و بی راه بلد بود، نثار مترجم می کرد.

• حریفی از فرط ابتلا به مرض لاعلاج فرمالیسم، نوشته بود تبری و منظورش طبری بود، ارستو و منظورش ارسطو بود، راهت و منظورش راحت بود، هجری و منظورش حجری بود!

• پرسیدند:
• «چرا و به چه دلیل تجربی و یا نظری و یاعقلی به این کار بی معنا دست زده اید؟»

• جواب داد:
• «تازی زدائی کرده ام! »

• طرف از شدت حواس پرتی فکر می کرد که «ط» عربی است، ولی «ت» فارسی، «ح» عربی است، ولی «ه» فارسی!
• ضمنا خیال می کرد که با تازی زدائی کذائی و تغییر الکی و کشکی فرم چیزها می توان شق القمر کرد و نمی دانست که فاشیسم و راسیسم هزاران فرم دارد، ولی محتوای واحد!

• منظور مترجم محترم از مفهوم «وفاداری به یک اندیشه سنگی شده»، تحجر فکری است که یک میلیون بار زیباتر و شیواتر و گویاتر است.

• ما اگر جای ایشان بودیم، به شکل زیر ترجمه می کردیم:

• تحجر فکری مانع رهائی انسان از قید و بند جهالت می شود!

• تحجر فکری یک مفهوم فلسفی است و کمترین ربطی به حجر و سنگ ندارد.
• ترجمه تحت اللفظی مفاهیم فلسفی اصلا و اصولا عاقلانه و مجاز نیست!

• مثال:
• زمان شاه، برخی از فضلا، مفهوم «سوسیالیسم» را به اجتماعی گرائی، جامعه گرائی، جامعه مداری، جامعه سالاری و غیره ترجمه می کردند.
• آنها می دانستند که چه می کنند!
• هدف آنها تهی کردن مفهوم «سوسیالیسم» ـ به مثابه یک فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی ـ از محتوای آن بود.

حریفی این شیوه برخورد عوامفریبانه ی مد روز را «واژه بازی فرمالیستی» نام داده بود.
یادش به یاد باد!
با پوزش
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر