۱۳۹۱ خرداد ۲, سه‌شنبه

پای منبر بزرگان (22)

از افراط بیژن تا تفریط میهن!
یدالله سلطان پور

دکتر مسعود نقره کار
دفاع از خود، «خشونت» نیست!

• به این حکم دکتر باید اندکی دقت کرد:
• «دفاع از خود «خشونت» نیست!»

• در همین فرمولبندی دکتر نقره کار، تئوری شناخت ایشان عربده می کشد:

1

• ایشان برای تعریف چیزی عینی ـ در این مورد بخصوص، رفتار انسانی ـ کمترین اعتنائی به خود آن چیز عینی، یعنی به خود اوبژکت (موضوع) شناخت نمی کنند.
• در حالیکه محتوای شناخت همیشه در اوبژکت شناخت است و نه در چیزی دیگر.

• مثال:

• سیب بودن سیب و یا ماهیت سیب در سیب وارگی (سیبیت) سیب است و نه در نیت کسی که آن را می خورد و یا می بوید.

• در قاموس ایشان، خشونت به مثابه اوبژکت شناخت قابل تعریف نیست.
• انگار خشونت و یا مسالمت وجود فی نفسه و درخود ندارند و لذا قابل تعریف نیستند.

• در قاموس دکتر، خشونت و یا مسالمت بسته به نیت کسی است که از آن استفاده می کند:

• از این حکم ایشان می توان نتیجه گرفت که خشونت می تواند خشونت تلقی نشود، اگر به نیت دفاع از خود صورت گیرد، حتی اگر با سنگ و چوب و چماق و تفنگ و تانک و توپ باشد.
• تئوری بدی ینست!

• سوبژکتیویسم معرفتی ـ نظری (یعنی مربوط به تئوری شناخت) همین است:
• ماهیت چیزها را باید نه در خود آنها، بلکه در سوبژکت مربوطه جستجو کرد.

2

• فقر تئوری و یا فقر فلسفه درد کمی نیست که نادیده گرفته شود.

• حزب و دسته و کسی که کمترین خبری از تفکر مفهومی ندارد، سران آن به همین روز می افتند که سازمان فدائیان خدا می داند، چی افتاده اند:

• بسته به مصالح روزمره ویراژ تئوریکی دادن و پرت و پلا گفتن.

• خوب، فرض کنیم که حق با دکتر نقره کار است:
• دفاع از خود به معنی خشونت نیست.

• این حکم اما حکم تبرئه نظام اسلامی کذائی (جمشید طاهری پور) است.

• چرا؟


• برای اینکه آنهم به قصد دفاع از خود و چه بسا حتی به نیت دفاع از حکومت الله، دست به خشونت می زند و در روز روشن حتی آدم می کشد.


• معلوم نیست که رهبران و سران احزاب سیاسی از چپ و راست می اندیشند و می نویسند و یا نمی اندیشند و اینهمه می نویسند!


3

• این حکم دکتر نقره کار اما از بحث های کمر شکن در سازمان فدائیان حکایت می کند.

• چون یکی از سایت های طرفدار جناح دیگر لاشخوریسم، عکس دختری را درج کرده که قلوه سنگی در دست دارد و قلوه سنگ را نمی توان دسته گل و یا شاخه گل قلمداد کرد و نشانه بی چون و چرای مسالمت جا زد.


• دکتر مسعود نقره کار احتمالا فارغ التحصیل روانکاوی و یا روانشناسی اند.

• درد یکی دو تا که نیست.
• ایشان روانکاوی و یا روانشناسی خوانده اند و همه مسائل جامعه و جهان را با متد و اسلوب روانشناسی مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند.

• حریفی می خواست مطلبی در این مورد بنویسد و بگوید که دوست عزیز، آش و شوربا را در قابلمه می پزند، نه در چرخ خیاطی.


• چرخ خیاطی فونکسیون دیگری دارد و جزو وسایل آشپزخانه نیست.


• روانکاوی برای شنیدن بحران های روحی زنان فئودال و بورژوا ست، که از فرط علافی کلافه اند و نمی دانند که چی می خواهند و یا چی نمی خواهند و نه برای تحلیل مسائل جامعه و جهان.

• البته ناگفته نماند که از شنیدن بحران نامه ها تا علاج آنها راه درازی است.


• فروید خود به این حقیقت امر اشاره کرده است.

• او در اواخر عمر هشتاد ساله اش گفته، که نمی داند که زن های هم طبقه اش چه می خواهند، ولی می داند که کمونیست ها در کودکی همه مفعول بوده اند و به این دلیل کمونیست شده اند.

• بحران روحی طبقات منتظر حضرت عزرائیل، ریشه طبقاتی دارد و راه خروجش را باید از مولدین «بی همه چیز پا برهنه» پرسید.

• دکتر مسعود نقره کار، از این رو ست که اکنون نسبیتی را وارد تابوی خشونت می کنند.
• یعنی برای قانون خشونت گریزی بهزاد و جمشید و فرخ و فتاپور تبصره ای می نویسند.

• چه خوب، که سازمان فدائیان روانشناس و روانکاو هم دارد!


• پس خشونت رفرمیستی با «خشونت» ولائی یکی نیست.


اما چرا دکتر نقره کار خشونت ولائی را در گیومه قرار می دهند؟
شاید این امر هم علت پسکولوژیکی دارد و گرنه می بایستی خشونت توده های معترض (به قصد دفاع از خود) در گیومه قرار گیرد.
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر