۱۳۹۱ خرداد ۵, جمعه

پای منبر بزرگان (24)

از افراط بیژن تا تفریط میهن!
یدالله سلطان پور

هیات اجرائی سازمان های جبهه ملی ایران در خارج از کشور۷ دی ۱۳۸۸
جنایات حکومت علیه تظاهرات مسالمت آمیز مردم را محکوم می کنیم!


• به فرمولبندی این حکم هیئت اجرائی سازمان های جبهه ملی در خارج از کشور اندکی دقت باید کرد:
• حضرات جبهه ملی در جهان بینی لیبرالی مخدوش خود ظاهرا جنایات نظام اسلامی (طاهری پور) را به دو دسته تقسیم می کنند:

1

• دسته اول جنایاتی اند که بر ضد تظاهرات مسالمت آمیز صورت می گیرند.

2

• دسته دوم جنایاتی اند که بر ضد تظاهرات قهر آمیز صورت می گیرند.

• این طبقه بندی اما بلحاظ جهان بینی به چه معنی است؟

• این همان شیوه تفکری است که دیگر بزرگان فوق الذکر بدون استثناء نمایندگی کرده اند:
• سوبژکتیویسم معرفتی ـ نظری!

• چرا؟

• چون هیئت اجرائی جبهه به اصطلاح ملی نیز جنایت را ـ به مثابه اوبژکت شناخت ـ نه با توجه به خود جنایت، بلکه با توجه به شیوه رفتار سوبژکت (تظاهر کننده ها) ارزیابی می کند.

• به عبارت دیگر، جنایت را به جنایت مشروع و نامشورع طبقه بندی می کند:

• جنایت مشروع به جنایتی می گوید که در حق تظاهرات قهرامیز صورت گیرد.
• جبهه ملی با افاده و کر و فر نیمه فئودالی ـ نیمه بورژوائی مخالفتی با جنایاتی از این نوع ندارد.

• مخالفت جبهه ملی تنها با جنایاتی است که بر علیه تظاهرات مسالمت آمیز صورت گیرند و این نوع از جنایات را نامشروع می داند.


• این اما واقعا به چه معنی است؟

• این بدان معنی است که جبهه ملی نیز بسان سران سازمان فدائی بر سینه رادیکالیسم و انقلابیگری دست رد می کوبد و به تجلیل از رفرمیسم می پردازد.


• فقط باید پرسید که چه فرقی میان مدعیان چپ و طرفداران دروغین سوسیالیسم و مدعیان راست و طرفداران سرمایه داری وجود دارد؟


• چون بلحاظ جهان بینی کمترین تفاوتی بین آنها به چشم نمی خورد.

• شگفت انگیز اما فرمالیسم بینشی حاکم بر رهنمودهای امپریالیسم و اوپوزیسیون ضد «نظام اسلامی» (طاهری پور) است:

• همه از دم یک چیز می خواهند:
• پرهیز از خشونت و اکتفا به مسالمت.

• و همه از دم یک دلیل برای اثبات صحت رهنمود خود در چنته دارند:
• حرکات انقلابی و قهرآمیز را رژیم حاکم بهانه سرکوب قرار خواهد داد.

• این اما به معنی رقصیدن به ساز رژیم است و بس.


جبهه ملی به مثابه سازمان بورژوائی، دیری است که به آرمان های بورژوائی آغازین پشت کرده است.
چون فلاسفه بورژوائی آغازین از فیشته تا هگل، انقلاب را حق بی چون و چرای ملت می دانستند و بسنده کردن به رفرم های بی محتوا و رقصیدن به ساز ارتجاع حاکم را ننگ می شمردند.
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر