۱۳۹۱ خرداد ۵, جمعه

مکثی و بحثی روی کلمات قصار این و آن (96)

امروز که ايرانی دنبال کوروش و ارزش های ملی می گردد، با پيامی بسيار والا و بلند، اسلام وتازی گرایی را محکوم و فردوسی گونه سراغ ارزش های ملی می رود.
مریم مارتینک
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
Chia Masoudi


• ایرانی بهتر است مواظب باشد که از چاله فوندامنتالیسم شیعی در نیامده به چاه فوندامنتالیسم «ملی» نیفتد.
• چون عفونت یکی کمتر از دیگری نیست.
• هر دو گرایش ارتجاعی اند.

• آینده را باید بر نقد گذشته بنا کرد و نه بر تجلیل چشم بسته از گذشته نا شناخته، مبهم و موهوم.


• اسلام فرمی از شعور اجتماعی است و باید بطرزی شعورمند نقد شود و با فرم توسعه یافته تری از شعور اجتماعی جایگزین شود.


• پناه بردن به کوروش کذائی و عدم ارائه بدیلی برای جمهوری اسلامی کذائی، شق القمر نیست و از خالی بودن چنته حکایت می کند، اگر از نیات عوامفریبانه حکایت نکند.


• تازی گرائی نه معنی روشنی دارد و نه محتوای واقعی.

• ایران کشوری متشکل از خلق های مختلف است و تازی های کذائی یکی از این خلق ها را تشکیل می دهند، یکی از خلق های متعدد برابرحقوق سرزمینی به نام ایران را.


• هیچ خلقی بر خلق دیگر برتری ندارد، همه خلق های ساکن هر سرزمین، حق برابرحقوقی دارند و باید برابرحقوق باشند!


• تازی ستیزی کذائی عفونت نوعی راسیسم را به مشام بنی بشر متمدن و فرهنگمند می آورد.

• تازی ستیزی با تمدن و فرهنگ معاصر بیگانه است.
• تازی ستیزی محتوای عینی و واقعی ندارد.
• تازی ها آزادی و استقلال کسی را تهدید نمی کنند تا بر ضد آنها جبهه بندی شود.

اگر کسی طرفدار آزادی، استقلال، شرف و اعتبار ملی است باید به جای عوامفریبی به مبارزه بر ضد امپریالیسم و صهیوینسم برخیزد.
با پوزش
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر