۱۳۹۸ مهر ۱۱, پنجشنبه

تأملی در مسله ملی (۱۱)


بررسی هایی پیرامون مسئله ملی و مبانی موضع گیری مترقی در باره آن
نوید نو
مطلب دریافتی
 
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور


به
 بیان دیگر، 
 برای مارکس و انگلس 
مساله ملی
 نسبت به مسایل کارگری
 یک موضوع فرعی و تابعی از آنها 
ست 
و 
البته 
این فرعی بودن 
به 
هیچ وجه 
نباید 
به 
عنوان بی اهمیت بودن آن
تعبیر شود.
 
اما 
نکته ی مهمی که نباید از آن غفلت شود
 آن
 است 
که 
مبارزات ملی 
حتی 
در 
سو گیری مترقی خود 
حامل عناصر ارتجاعی نیز هستند 
و 
در حقیقت 
به
دلیل آن 
که
 این مبارزات و مشارکت کنندگان در آنها 
دارای اهداف و انگیزه های گوناگون و بعضا متضادی هستند 
و 
از طرف دیگر
 مخاصمات ملی 
همواره می توانند موجب تضعیف و یا جلوگیری از اتحاد و همبستگی کارگران ملل متخاصم شوند
 لذا 
 حمایت یا عدم حمایت از این جنبش ها و مبارزات 
کاملا 
پیچیده 
است 
و 
می تواند تاثیرات مخرب دراز مدتی 
را 
موجب شود.
زیرا 
علاوه بر موارد پیش گفته، 
همواره طبقات اجتماعی به صورت عام و طبقه ی کارگر به صورت خاص ، 
 تحت تاثیر تبلیغات « ضد بیگانه» و دشمن سازی دوران جنگ قرار می گیرند 
و
 این امر می تواند تاثیرات سوء بر مناسبات بین کارگران دو ملت داشته باشد.
 
۱
به
 بیان دیگر، 
 برای مارکس و انگلس 
مساله ملی
 نسبت به مسایل کارگری
 یک موضوع فرعی و تابعی از آنها 
ست 
حریف فرنگی و یا مؤلف نویدنگی
اول
میان انقلاب ضد فئودالی ـ ضد استعماری
(دموکراتیک و ملی)
و
مسئله ملی در جوامع چند ملیتی
علامت تساوی می گذارد.
 
بعد
با
استناد به جمله ای از انگلس در نامه ای به کسی
ادعا می کند
که
 برای مارکس و انگلس 
مساله ملی
 نسبت به مسایل کارگری
 یک موضوع فرعی و تابعی از آنها 
ست.
 
من ـ زور حریف فرنگی و مؤلف نویدنگی
از
مسئله کارگری
انقلاب سوسیالیستی
است.
 
تا
دل تنگت بخواهد
پریشان اندیشی.
 
۲
به
 بیان دیگر، 
 برای مارکس و انگلس 
مساله ملی
 نسبت به مسایل کارگری
 یک موضوع فرعی و تابعی از آنها 
ست
 
از دید حریف فرنگی و مؤلف نویدنگی
در
جامعه فئودالی ـ مستعمره
و
یا
نیمه فئودالی ـ نیمه مستعمره، 
انقلاب دموکراتیک و ملی،
نسبت به انقلاب سوسیالیستی
یک موضوع فرعی است 
و
تابعی
از
انقلاب سوسیالیستی
است.
 
بی اعتنا
به
دوران.
 
بی اعتنا
به
فرماسیون اقتصادی سرمایه داری
در
زمان مارکس و انگلس
و
در
زمان ولادیمیر لنین
و
در
حال حاضر.
 
۳
به
 بیان دیگر، 
 برای مارکس و انگلس 
مساله ملی
 نسبت به مسایل کارگری
 یک موضوع فرعی و تابعی از آنها 
ست 
و 
البته 
این فرعی بودن 
به 
هیچ وجه 
نباید 
به 
عنوان بی اهمیت بودن آن
تعبیر شود.
 
انقلاب دموکراتیک و ملی
در
جامعه فئودالی ـ مستعمره
و
یا
نیمه فئودالی ـ نیمه مستعمره 
نسبت به انقلاب سوسیالیستی
موضوعی فرعی
است
و
تابع انقلاب سوسیالیستی
است.
 
اما
بی اهمیت نیست.
 
خوب
باشد.
 
۴
اما 
نکته ی مهمی که نباید از آن غفلت شود
 آن
 است 
که 
مبارزات ملی 
حتی 
در 
سو گیری مترقی خود 
حامل عناصر ارتجاعی نیز هستند 
اما
انقلاب ملی و دموکراتیک
حتی
در
سمتگیری مترقی اش
حامل عناصر ارتجاعی
است.
 
اگر
حریف فرنگی و مؤلف نیودنگی
به
عوض تحریف تئوریکی قضیه
چیزهای مورد نظر
را
به نام می نامید،
گند ادعا در می آمد
و
خواننده مقاله
از
خود
می پرسید:
چگونه می تواند انقلابی حاوی عناصر ارتجاعی باشد و انقلاب باشد؟
 
در
هر صورت
از 
دید حریف فرنگی و مؤلف نویدنگی
مبارزات ملی 
حتی 
در 
سو گیری مترقی خود 
حامل عناصر ارتجاعی نیز هستند.

اولا
عناصر ارتجاعی کدامند
ثانیا
چرا و به چه دلیل ارتجاعی اند؟
 
۵
اما 
نکته ی مهمی که نباید از آن غفلت شود
 آن
 است 
که 
مبارزات ملی 
حتی 
در 
سو گیری مترقی خود 
حامل عناصر ارتجاعی نیز هستند 
و 
در حقیقت 
به
دلیل آن 
که
 این مبارزات و مشارکت کنندگان در آنها 
دارای اهداف و انگیزه های گوناگون و بعضا متضادی هستند 
عجب دلیلی؟
 
مبارزات ملی کذایی
حاوی عناصر ارتجاعی
اند
نه
 به
دلایل اوبژکتیو (عینی)،
بلکه
به
دلیلی سوبژکتیو.
 
چون شرکت کنندگان در مبارزات ملی (انقلاب دموکراتیک و ملی)،
دارای اهداف و انگیزه های مختلف و گاها متضادند،
پس
مبارزات ملی
 (انقلاب دموکراتیک و ملی) 
حاوی عناصر ارتجاعی اند 
یعنی
ضد پیشرفت اجتماعی اند
و
 تاریخ را به عقب برمی گردانند.

۶
و 
از طرف دیگر
 مخاصمات ملی 
همواره می توانند موجب تضعیف و یا جلوگیری از اتحاد و همبستگی کارگران ملل متخاصم شوند
 لذا 
 حمایت یا عدم حمایت از این جنبش ها و مبارزات 
کاملا 
پیچیده 
است 
و 
می تواند تاثیرات مخرب دراز مدتی 
را 
موجب شود.
زیرا 
علاوه بر موارد پیش گفته، 
همواره طبقات اجتماعی به صورت عام و طبقه ی کارگر به صورت خاص ، 
 تحت تاثیر تبلیغات « ضد بیگانه» و دشمن سازی دوران جنگ قرار می گیرند 
و
 این امر می تواند تاثیرات سوء بر مناسبات بین کارگران دو ملت داشته باشد.

این
دیگر نور علی نور
است.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر