۱۳۹۸ مهر ۱۴, یکشنبه

ايرج ميرزا از دیدی دیگر (۳)


تحلیلی
از
میمحا نجار
 
۱
یاد آن روز که آزاد ز غم ها بودم
تک و تنها بودم
زن و فرزند ببستند مرا با زنجیر
من گرفتم تو نگیر

ایرج میرزا
در
این بیت شعر
اولا
استنباط فئودالی خود
را
از
 مفهوم آزادی
عرضه می دارد:
آزادی
در
قاموس اعضای اشرافیت فئودال و روحانی
یعنی
مجرد
بودن.
بی زن و بچه بودن.
 
ازدواج
در
قاموس اشراف فئودال
به
معنی انقیاد (ناآزادی) است.
 
۲
یاد آن روز که آزاد ز غم ها بودم
تک و تنها بودم
زن و فرزند ببستند مرا با زنجیر
من گرفتم تو نگیر
 
آزادی و یا اختیار
اما
حتی
در
قاموس فلاسفه قرون وسطی
تعریف فلسفی دیگری دارد.
 
آزادی 
ربطی به تک و تنها بودن
ندارد.
 
ای بسا 
تک و تنها بودن
به
معنی انقیاد است.
 
ایرج میرزا
به
لحاظ شعور فلسفی
عقب مانده تر از شعرا و فقهای قرون وسطی است.
 
درد بی درمان ما
این
است
که
امثال ایرج میرزا
مؤلفین کتب درسی مدارس بوده اند.
 
۳
بودم آن روز من از طایفه دُرد کشان
بودم از جمع خوشان

خوشی از دست برون رفت و شدم لات و فقیر
من گرفتم تو نگیر
 
ازدواج
در
قاموس اشراف فئودال
به
معنی پایان خوشی و آغاز ناخوشی
است.
 
اگر
ایرج میرزا
توان تفکر می داشت،
بیشک
به
نتایج دیگری می رسید.
 
۴
ای مجرد که بود خوابگهت بستر گرم
بستر راحت و نرم

زن مگیر 
 ار نه شود خوابگهت لای حصیر
من گرفتم تو نگیر
 
ایرج میرزا
قیاس به نفس
می کند.
 
او
خیال می کند
که
همه
بسان خودش
شاهزاده و اشراف زاده
اند.
 
به
همین دلیل
مجرد
از
دید ایرج میرزا
بستری گرم و نرم دارد.
 
ایرج میرزا
نمی داند
که
اکثریت اعضای توده های زحمتکش
در
طویله کنار گاو و گوساله و مرغ و خروس می خوابند
و
چه بسا
در
عمرشان حتی یکبار بستر گرم و نرم
را
تجربه نمی کنند.

۵
بنده
 زن دارم
 و 
محکوم به حبس ابدم
مستحق لگدم
چون در این مسئله بود از خود مخلص تقصیر
من گرفتم تو نگیر
 
ازدواج
در
قاموس اشراف فئودال
یعنی
محکوم شدن به حبس ابد
و
خوردن مشت و لگد.
 
ازدواج
اما
چیست
و
چرا 
ایرج میرزا
ازدواج
را
مذموم
استنباط می کند؟
 
۶
من از آن روز که شوهر شده ام 
خر شده ام
خر همسر شده ام
می دهد یونجه به من جای پنیر
من گرفتم تو نگیر
 
ازدواج
در
قاموس اشراف فئودال
به
معنی سقوط از عرش اعلی آدمیت به اسفل السافلین خریت
است.
 
این
بیت آخر شعر
حاوی زهر آنتی فمینیستی نیز
است:
بدین طریق
فونکسیون زنان
خر کردن نران
قلمداد می شود.
 
یعنی
رابطه زن و شوهر
رابطه سواره و مرکب
است.
 
۷
 
پس از پیروزی انقلاب ضد فئودالی در چین
امپراطور چین
را
تربیت
می کنند.
 
به
اعلیحضرت
فونکسیون گلکاری می دهند.

همین حرف ایرج میرزا
را
او
در
رابطه با مربی خود
بر زبان می راند:
«شما مرا مورد استفاده قرار می دهید.»
 
مربی
سؤال جالبی می کند:
«مگر مفید بودن به جامعه
ننگ آور
است؟»
 
اکنون
به
سؤال فوق الذکر
پاسخ داده شد:
ازدواج و یا تشکیل خانواده
فرمی از تولید
است.
 
ازدواج و یا تشکیل خانواده
به
معنی تولید مثل
است.
 
یعنی
به
معنی بازتولید جامعه
است.
 
اشراف فئودال و روحانی
اما
با
تولید مادی
یعنی
با
تولید مایحتاج حیاتی
بیگانه
اند.
 
تولید
از
دید آنان
کسب و کار خر
است.
 
ریشه تحقیر تشکیل خانواده و تولید مثل و یا بازتولید جامعه
 توسط ایرج میرزا
همین جا ست.

من از آن روز که شوهر شده ام 
خر شده ام
خر همسر شده ام
می دهد یونجه به من جای پنیر
من گرفتم تو نگیر
 
پایان
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر