فصل ششم
وظیفه فکری فلسفه کلاسیک بورژوایی
آلمان
بخش سوم
ادامه
۵۹
· این نگرش، سبب شد که کانت، فلسفه را به لحاظ
تئوریکی از نو تأسیس کند تا بتواند ایرادات امپیریسم انگلیس بر ضد خرد را رد کند.
۶۰
· اینکه منظور کانت، در این میان، فراتر از آن بود،
از زیرمتن (بخشی از متنی) زیر معلوم می
شود که باز هم در همان اثر کانت تحت عنوان «نقد خرد محض» آمده است:
الف
· «قوانین قانون اساسی بزرگترین آزادی بشری را
چیزهایی تشکیل می دهند که بنا بر آنها، آزادی هر کس، می تواند با آزادی دیگری
توأمان وجود داشته باشد.
· (نه به دلیل بزرگترین بختیاری، بلکه به این دلیل
که خود روند و روال آن همین است.)
ب
· این، اما حداقل مستلزم ایده ای است که نه صرفا
در اولین طرح قانون اساسی دولتی، بلکه با موانع عصر حاضر نیز باید تجرید شود، که
منشاء آن شاید نه حتما طبیعت بشری، بلکه بیشتر، صرفنظر از ایده واقعی در
قانونگزاری باشد.
پ
· چون چیزی نمی تواند مضرتر و برای هر فیلسوف، شرم
آورتر از نسبت دادن عامیانه چیزی به دانش تجربی قابل بحث باشد که اصلا نمی بایستی
وجود داشته باشد، اگر این امر به موقع بنا بر ایده ها صورت می گرفت و به عوض آنها
بنا بر مفاهیم خام ناشی از دانش تجربی قلمداد می شود که کلیه نیات حسنه را نقش بر
آب می سازد.»
· (ایضا همانجا، جلد ۲۷ ص ۳۲۳)
۶۱
· جمله «چون چیزی نمی تواند مضرتر و برای هر
فیلسوف، شرم آورتر از نسبت دادن عامیانه چیزی به دانش تجربی قابل بحث باشد» کانت
در این رابطه مشخص، همزمان به موتیو رهنمای (کلام قصار. مترجم) فلسفه کلاسیک
بورژوایی آلمان مبدل خواهد شد.
۶۲
· هگل، امپیریسم انگلیس را به تحقیر، در رابطه با
مفهوم آزادی، یکسره به مثابه «آموزه انقیاد (ناآزادی)» قلمداد خواهد کرد.
۶۳
· فیشته حتی از کانت و هگل به مراتب پیشتر خواهد
رفت و امپیریسم را به مثابه متحد ارتجاع (ارتجاع
فئودالی. مترجم)، مورد سوء ظن قرار خواهد داد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر