۱۳۹۸ مهر ۱۱, پنجشنبه

تأملی در مسله ملی (۱۲)


 
بررسی هایی پیرامون مسئله ملی و مبانی موضع گیری مترقی در باره آن
نوید نو
مطلب دریافتی
 
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور

و
از طرف دیگر
مخاصمات ملی
همواره می توانند موجب تضعیف و یا جلوگیری از اتحاد و همبستگی کارگران ملل متخاصم شوند
لذا
حمایت یا عدم حمایت از این جنبش ها و مبارزات
کاملا
پیچیده
است
و
می تواند تاثیرات مخرب دراز مدتی
را
موجب شود.
زیرا
علاوه بر موارد پیش گفته،
همواره طبقات اجتماعی به صورت عام و طبقه ی کارگر به صورت خاص ،
تحت تاثیر تبلیغات « ضد بیگانه» و دشمن سازی دوران جنگ قرار می گیرند
و
این امر می تواند تاثیرات سوء بر مناسبات بین کارگران دو ملت داشته باشد.
 
۱
و
از طرف دیگر
مخاصمات ملی
دلیل دوم مؤلف
بر
ارتجاعی بودن انقلابات دموکراتیک و ملی
(به زعم مؤلف، مبارزات ملی)
بندتنبانی تر از دلیل اول او ست.
 
بی انضباطی مفهومی مؤلف،
از
جایگزین سازی سرسری مفهوم انقلابات دموکراتیک و ملی (مبارزات ملی کذایی)
با
مفهوم مخاصمات ملی
آشکار می گردد.
 
این بدان معنی است
که
مفاهیم برای مؤلف
فاقد علمیت و عینیت
اند.
 
مفاهیم
بسته به حوایج استدلالی مؤلف
نام
عوض می کنند.
 
این
ضمنا
بدان معنی است
که
مؤلف
تعریف روشنی از مفاهیم ندارد.
 
او
خیال می کند
که
فرقی میان مفهوم مبارزه (در واقع انقلاب) و مفهوم مخاصمه
وجود ندارد.
 
۲
و
از طرف دیگر
مخاصمات ملی
همواره می توانند موجب تضعیف و یا جلوگیری از اتحاد و همبستگی کارگران ملل متخاصم شوند
 
از
این جمله مؤلف
فقر فلسفی و طفولیت مفهومی او
نعره می کشد:
 
الف
فرض کنیم
که
ملت کشور فئودالی و مستعمره ای
و
یا
نیمه فئودالی ـ نیمه مستعمره ای
در
مثال مشخص مؤلف و حریف
ملت لهستان
به
انقلاب دموکراتیک و ملی
مبادرت می ورزد.
 
اولا
چرا
باید
انقلاب دموکراتیک و ملی
منجر به تضعیف وحدت طبقاتی پرولتاریای لهستان و روس گردد
و
نه
موجب تقویت و تحکیم و توسعه آن؟

مؤلف
خیال می کند
که
تزار
نماینده پرولتاریای روس
است.

به همین دلیل
انقلاب ملی مردم لهستان
را
انقلابی ضد پرولتری
تصور می کند.

ب
فرض کنیم
ملتی
در
کشور کثیرالمله ای
به
مبارزه برای کسب خودمختاری مبادرت ورزد.
 
چرا
باید
کسب خودمختاری ملتی
به
تضعیف و نه تقویت و تحکیم وحدت طبقاتی پرولتاریای واحدهای ملی مختلف کشور
منجر شود؟
 
پ
مؤلف
به
شعور طبقاتی
و
نقش شعور طبقاتی
در
مبارزات اجتماعی
کم بها می دهد.
 
مؤلف
فاقد رادیکالیته است.
 
محافظه کار است.
 
پرولتاریای روس
تحت رهبری حزب بلشویک
در
جنگ جهانی اول
از
وحدت پرولتری
نه
در
حرف و شعر و شعار
بلکه
در
عمل
حتی
در
میدان جنگ
دفاع کرده اند.
 
اسرای ارتش به قول مؤلف متخاصم
را
به
خانه
فرستاده اند
و
تبدیل جنگ های بین المللی
(جنگ های طبقات حاکمه امپریالیستی)
به
جنگ های داخلی بر ضد طبقات حاکمه ملی
را
آموزش داده اند.


مراجعه کنید
به
دن آرام.

۳
و
از طرف دیگر
مخاصمات ملی
همواره می توانند موجب تضعیف و یا جلوگیری از اتحاد و همبستگی کارگران ملل متخاصم شوند
 
تفسیر مبارزات ملی
به
مثابه
مخاصمات ملی
توسط مؤلف
زمانی
اعتبار کسب می کند
که
از
حزب بلشویک
خبری نباشد.
 
یعنی
پرولتاریا
متفرق باشد
از
خویشتن خویش
و
از
متحدین طبیعی و طبقاتی خویش
بی خبر باشد.

نه
طبقه ای درخود
باشد
و
نه
طبقه ای برای خود.

یعنی
آلت دست طبقات حاکمه
باشد.

در
طویله جماران
پس از امحای ریشه ای حزب توده
احتمالا
وضع
از
این قرار است.
 
پرولتاریا و توده
در
غیاب غم انگیز حزب توده
بی سر و بی سردار
مانده است.
 
ضمنا
مبارزه ناسیونالیستی «ملل» مختلف کشور
به
شکل تهوع آور جنگ های پانیستی (فاشیستی، فوندامنتالیستی) درآمده است.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر