جمعبندی
از
مسعود بهبودی
ادامه دارد.
درخت را به نام باغبان
بهار را به نام خادمان
ستاره را به نام کهکشان
و
کوه را به نام کوهسار
دلِ شکفته را به نام عقل
و
عقل را به نام پشتکار
و
یار بی نشان ما
به
قلب خاوران
به
شوق و شور بیکران
صدا بزن.
۳ اکتبر ۲۰۱۹
جهان بی زبان
سگان بی نشان و نام و بی تبار و بی دیار
تقارن تاریخی
حدود دو قرن پیش در چنین روزی ارتش روسیه تزاری با تحمیل شکست به سپاهیان ایران
وارد شهر ایروان شد
(4 ماه و 20 روز قبل از عهدنامه ترکمنچای)
و
اینک
در
همان روز
پوتین و مشد حسن
در
همان شهر ایروان
برای گسترش روابط اقتصادی-سیاسی
(در نشست سران پیمان گسترش اقتصادی اوراسیا)
دست دوستی میفشارند.
حدود دو قرن پیش در چنین روزی ارتش روسیه تزاری با تحمیل شکست به سپاهیان ایران
وارد شهر ایروان شد
(4 ماه و 20 روز قبل از عهدنامه ترکمنچای)
و
اینک
در
همان روز
پوتین و مشد حسن
در
همان شهر ایروان
برای گسترش روابط اقتصادی-سیاسی
(در نشست سران پیمان گسترش اقتصادی اوراسیا)
دست دوستی میفشارند.
آن
كه
در حال فشردن دست مشد حسن روحانى است
آيا
ميراث دارولادیمیر لنين
است
و
يا
ميراث خوار تزار نيكلاى دوم؟
و
اینکه
در حال فشردن دست مش ولادیمیر پوتین است
آيا
ميراث دار سلسله قاجار است
يا
ميراث خوار قبیله تاتار؟
شاعر:
بختیارعلی
کردستان عراق
برگردان:
مختار شکریپور
این اتاق چنان خلوت است
که من گوش به کتابها میسپارم
از خواب برمیخیزند و یکدیگر را صدا میزنند
من گوش به صدای کتابها میسپارم
که یکدیگر را میخوانند
ویرایش:
این اتاق چنان ساکت و ساکن و تننها ست
که
من
صدای کتاب ها
را
حتی
می شنوم
که
بیدار می شوند
همدیگر را باز می کنند و می خوانند.
۱
گوش سپردن به سخن چیزی و یا کسی
چیزی است
و
شنیدن سخن چیزی و یا کسی
چیز دیگری است.
۲
اگر
احیانا
بختیارعلی
را
و
یا
مش مختار
را
دیدی
بهش بگو
۳
ای بسا
عکس های ساکت و ساکن و تنها
گویاتر از شاعران کذا و کذا ست.
۴
انگار
در
آخرالزمان
قحط شعر و شاعر است
که
خلایق
به
چرندیاتی خشنودند.
در زمانی که برده داری در آمریکا رایج بود زن سیاهپوستی بنام هریت گروهی مخفی راه انداخته بود و بردگان را فراری می داد.
بعدها از او پرسیدند:
سخت ترین مرحله کار شما برای نجات بردگان چه بود؟ او عمیقا" به فکر فرو رفت و گفت: قانع کردن یک برده به اینکه تو برده نیستی، و باید آزاد باشی…!
حریفه
۱
خوب
این به چه معنی است؟
۲
و
کسب و کار تو چیست؟
۳
و
کسب و کار یک میلیون عیرانی دیگر که مثل تو هستند
چیست؟
تو
توان خواندن حتی جمله ساده ای
را
نداری.
۱
تو
حتی توان خواندن جملات خودت را نداری.
۲
تو
فقط
هارت و پورت میک نی
و
پرت و پلا می نویسی.
۳
بی اعتنا به تعریف علمی مفاهیم
مشتی جملات کج و کوله را نشخوار می کنی تا عوامفریبی کنی.
۴
حتما حزبی هم برای نوچه های بی سواد خود ساخته ای.
۵
مثال:
تو نوشته ای:
کدام افکار ضد خلقی جورج اورول؟!
آن چیزایی که راجب (منظورت راجع به ) دیکتاتوری استالین و ترورها و اعدامها و تبعیدهای آن دوران نوشت، چه ایرادی داشت؟
بعد نوشته ای:
من راجع جورج اورول میدانم که
این شخص در زمان جنگ سرد مابین اتحاد شوروی و قطب امپریالیستی؛ در جبهه ی امپریالیزم بود.
۷
خوب
بالاخره چی؟
۸
کسی که از سنگر امپریالیسم
دیکتاتوری کذایی استالین
را
به لجن می کشد
چگونه می تواند نویسنده مقبول و محبوب کسی باشد
که
ذره ای مغز در کاسه سر دارد؟
۹
معنی جمله زیر از ما چیه؟
دیکتاتوری کذایی استالین
فرمی از دیکتاتوری پرولتاریا بوده است
۱۰
جواب بده تا ما به عوض پارس
برای تو عرعر کنیم
عجب عخبار شرم انگیزی.
۱۷ کارگر معدن آق دره در آذربایجان غربی
پس از اخراج از کار
حد (تازیانه) خوردند.
«به کجا چنین شتابان؟»
صفر از سفیر پرسید.
«به دیار بربریت.
هوس سفر نداری؟»
«همه آرزویم
اما
چه کنم
که
بسته پایم
به
مدار آدمیت.»
هی مسیح منجی
عوامفریبی ممنوع
۱
تو و میستر پمپی نو و یا پمپی کهنه
چه بدیلی برای اجامر جماران دارید؟
عوامفریبی ممنوع
۱
تو و میستر پمپی نو و یا پمپی کهنه
چه بدیلی برای اجامر جماران دارید؟
۲
در عراق و افغانستان و سوریه و لیبی و سومالی و غیره
چه می گذرد که پمپی نو یا پمپی کهنه
بیش از ۱۸ سال است که سوار بر خر مراد است؟
در عراق و افغانستان و سوریه و لیبی و سومالی و غیره
چه می گذرد که پمپی نو یا پمپی کهنه
بیش از ۱۸ سال است که سوار بر خر مراد است؟
ویرایش:
مشیری
درون سینه
آهی سرد
دارم
رخی
پژمرده
رنگی
زرد
دارم
ندانم عاشقم، مستم، چه هستم
همی دانم
دلی پر درد
دارم.
شاهکار
اندکی راجع به مفهوم دیکتاتوری
۱
دیری است که هر مدعی بی خبر از خدا و خر و خرما
با
واژه دیکتاتوری افاده می فروشد و عوامفریبی راه می اندازد.
۲
دیکتاتوری
همیشه
و
همه جا
دیکتاتوری طبقه اجتماعی معینی بر طبقات اجتماعی دیگر بوده است.
۳
دیکتاتوری سزار و حضرت محمد
دیکتاتوری طبقه اجتماعی برده دار
بر
طبقه اجتماعی برده و غیره بوده است.
۴
دیکتاتوری استالین
دیکتاتوری کدام طبقه اجتماعی بوده است؟
۵
کسی که بین دیکتاتوری استالین و دیکتاتوری هیتلر
علامت تساوی می گذارد
یا ابله است و یا عوامفریب
۶
وقتی گفته می شود
پیش به سوی آموزش تعریف مفاهیم
به همین دلیل است.
۷
دیکتاتوری کذایی استالین
فرمی از دیکتاتوری پرولتاریا بوده است
مراجعه کنید
به
استالینیسم
۸
از دیدگاه فلسفه علمی
هر دولتی
دیکتاتوری طبقه اجتماعی معینی بر طبقات اجتماعی دیگر است.
۹
در تاریخ ایده ها
دیکتاتوری سلطنتی و یا استبدادی
حتی
به دو دسته طبقه بندی شده است:
الف
سلاطین روشن گشته (تنویر یافته) = سلاطین تحت تأثیر جنبش روشنگری
(aufgeklärte)
ب
سلاطین ضد روشنگری
۱۰
گذار از فئودالیسم و خانخانی به کاپیتالیسم
چه بسا
توسط سلاطین تحت تأثیر جنبش روشنگری
صورت گرفته است.
۱۱
دربارهای فئودالی معینی در اروپا
هلند و آلمان و غیره
ضمنا
محل رفت و امد مداوم فلاسفه روشنگری از دکارت تا اسپینوزا و لایب نیتس و غیره بوده اند.
۱۲
اکابر توانگر کند فرد را
خبر کن حریف جهانگرد را
یا تفکر مفهومی و یا عرعر
۱
منافع
یکی از مهمترین مفاهیم فلسفه و جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی است.
۲
ترجمه کرده ایم.
بخوان.
ضرر ندارد.
۳
اجنه می خوانند و می دانند.
۴
ما
عمری خر بوده ایم و سگ شده ایم.
دیگر خر نمی شویم.
۵
دوره خریت ما گذشته است.
۶
با ساده کردن مسائل
مسائل ساده نمی شوند.
مبتذل می شوند.
۷
ساده کردن مسائل
کسب و کار عوامفریبان است.
۸
از ابتذال
حال ما
به هم می خورد.
یا تفکر مفهومی
و
یا عرعر
راه دیگری وجود ندارد.
کانت
۱
همه این مفاهیم
که
تو
به طور سرسری
به کار می بری
تعریف دارند.
۲
بدون تعریف پیشاپیش مفاهیم
فقط می توان هارت و پورت کرد.
۳
ولی هرگز نمی توان اندیشید و بحث کرد.
۴
تو خود و امثال خود را سیاستمدار می پنداری.
۵
بقیه اعضای جامعه را مرده قلمداد می کنی.
۶
سیاست چیست؟
عدالت چیست؟
اجتماع چیست؟
جامعه چیست؟
۷
تو
توان خواندن و فهمیدن جمله ای را نداری.
۸
بی سواد به تمام معنی هستی
فقط دچار توهمی.
۹
این تحقیر تو نیست.
تحلیل تو ست.
۱۰
تو
اما
علیرغم این بی لیاقتی فکری و فرهنگی
تفکر مفهومی
و
تحلیل مفهومی
را کشک می نامی.
۱۱
اگر کسی اعتراضی نداشته باشد
خود
را
مارکسیست هم جا می زنی.
۱۲
ولی کسب و کار مارکس
تفکر مفهومی
و
تشکیل مفاهیم بوده است.
۱۳
البته
تو
تنها نیستی
۹۹ در صد روشنفکران طویله
مثل تو هستند.
۱۴
درد هم همین است.
و
یا عرعر
راه دیگری وجود ندارد.
کانت
۱
همه این مفاهیم
که
تو
به طور سرسری
به کار می بری
تعریف دارند.
۲
بدون تعریف پیشاپیش مفاهیم
فقط می توان هارت و پورت کرد.
۳
ولی هرگز نمی توان اندیشید و بحث کرد.
۴
تو خود و امثال خود را سیاستمدار می پنداری.
۵
بقیه اعضای جامعه را مرده قلمداد می کنی.
۶
سیاست چیست؟
عدالت چیست؟
اجتماع چیست؟
جامعه چیست؟
۷
تو
توان خواندن و فهمیدن جمله ای را نداری.
۸
بی سواد به تمام معنی هستی
فقط دچار توهمی.
۹
این تحقیر تو نیست.
تحلیل تو ست.
۱۰
تو
اما
علیرغم این بی لیاقتی فکری و فرهنگی
تفکر مفهومی
و
تحلیل مفهومی
را کشک می نامی.
۱۱
اگر کسی اعتراضی نداشته باشد
خود
را
مارکسیست هم جا می زنی.
۱۲
ولی کسب و کار مارکس
تفکر مفهومی
و
تشکیل مفاهیم بوده است.
۱۳
البته
تو
تنها نیستی
۹۹ در صد روشنفکران طویله
مثل تو هستند.
۱۴
درد هم همین است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر